آن گاه که زرتشت سخن گفت
درباره کتاب:
شاید در تاریخ بشر عصری جذابتر از عصری که آن را نوسنگی مینامیم وجود نداشته باشد. «عصر حجر نو» که تقریبا از حدود سال ۹۵۰۰ ق.م در خاور نزدیک آغاز شد و سه هزار سال بعد به اروپا و فلات ایران رسید، با هر حفاری باستانشناختی اسرارآمیزتر شده است. دوره نوسنگی که امروزه عمدتا آن را با گذر از اقتصاد مبتنی بر شکار و گردآوری غذا به اقتصاد مبتنی بر کشاورزی همبسته میدانند، دوران نوآوری اجتماعی و فنآوری و دینی نیز به حساب میآید. تغییرات گستردهای که طی چند مرحله در «انقلاب نوسنگی» رخ داد، مورخان دوره ماقبل تاریخ را بر آن داشته تأثیر نهایی آن را به تأثیر نهایی انقلاب صنعتی تشبیه کنند، زیرا این فرهنگ دوره نوسنگی بود که شالوده تمدن شهری را بنیاد نهاد.
و با این همه، نیروی محرکهای که در پس این تغییرات بوده، همچنان از چنگ تاریخدانان دوره ماقبل تاریخ میگریزد. هر چه دقت تکنیکهای باستانشناسی افزایش مییابد، پیچیدگیهای جامعه نوسنگی آشکارتر میشود و نظریههای ما در مورد چگونگی پیدایش آن ناکافیتر به نظر میرسد. هر ساله واقعیات باستانشناختی از تصوّر شکلگرفته در اوایل قرن بیستم در باره انسانهای اولیهای که با جانوران وحشی و گیاهان در واحههای کمآب میزیستهاند، فراتر میرود و تا اندازهای شیوه زندگی مبتنی بر کشاورزی را آشکار میکند.
حال میدانیم که در هزاره هشتم ق.م انسانهای دوره نوسنگی بناهای آیینی پیچیدهای را طراحی کرده و فنآوریهای آتشمحور به وجود آورده بودند ــ از جمله اندودهایی غالبا به رنگهای سرخ یا سیاه که با آن کفها و دیوارها و اجاقهای بناهای خشتی مستحکم خود را میپوشاندند ــ و شبکههای گستردهای برای مبادله فیروزه و اُبسیدین و مس خام ایجاد کرده بودند.