جولز اِوَنز در کتاب جذاب خود، فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیتهای حساس توضیح میدهد چگونه فلسفهی باستان زندگیِ او را نجات داده است و چگونه همهی ما میتوانیم از این خِرد استفاده کنیم تا شادتر، عاقلتر و منعطفتر شویم. جولز مدرسهای رؤیایی را تصور میکند که معلمانش دوازده نفر از بزرگترین و برجستهترین متفکران شناختهشده تا امروزند. هرکدام از این فیلسوفانِ باستانی روشی را به ما میآموزند که میتوانیم برای متحولکردن خود و بهترکردن زندگیمان بهکار بگیریم. این روشهای عملی با داستانهای خارقالعاده و واقعیِ افرادی که امروزه از آنها استفاده میکنند، از تفنگدارانِ دریایی گرفته تا شعبدهبازان، از فضانوردان گرفته تا آنارشیستها و از روانشناسانِ رفتاردرمانیِ شناختی گرفته تا سربازان، شرح داده شدهاند. جولز همچنین بررسی میکند که چگونه فلسفهی باستان الهامبخش جوامع مدرن، جوامعی مثل کافههای سقراطی، ارتشهای رواقیون، فرقههای افلاطونی، جوامع اپیکوریان و حتی تمام ملتها در جستوجوی زندگیِ خوب بوده است.
سرزنده و الهامبخش، این کتاب فلسفهای برای کویوبرزن، محل کار، میدان نبرد، عشق و زندگی است.
از متن کتاب:
افلاطون نوشته است: «فضیلتها را با تمرین به دست میآوریم.» نمیتوانیم «درست مانند بیمارانی که بادقت به دکترشان گوش میکنند ولی هیچیک از کارهایی که به آنها گفته است را انجام نمیدهند، به نظریه پناه ببریم». فلسفه کارآموزی است؛ مجموعهای از تمرینهای روزانهی روانی و جسمی است که با انجامدادن آسانتر میشود. فیلسوفانِ یونانی اغلب بهعنوان استعاره از ورزشِ ژیمناستیک استفاده میکردند: درست همانطور که عضلاتمان را با تکرارِ تمرینات قوی میکنیم، «عضلات اخلاقی»مان را با تکرار تمرینات خاصی قوی میکنیم. بعد از کارآموزیِ کافی بهصورت طبیعی احساسی درست را در موقعیتی درست تجربه میکنیم و کارِ درست را انجام میدهیم؛ فلسفهمان به «عادت» تبدیل میشود و به چیزی دست مییابیم که رواقیون آنرا «جریان خوب زندگی» مینامند.
دزد سایهها یازدهمین رمان مارک لوی،نویسندهی هم روزگار فرانسوی است.شخصیت اصلی این داستان پسر بچهای است که از شب و سایههایی که روی دیوار و پردهی اتاقش نقش می بندد می ترسد.در مدرسهی جدیدش با دردسرهای بسیاری روبرو می شود، غروب یک روز پاییزی درمی یابد که پدرش برای همیشه او و مادرش را ترک می کند.
بر تمامی این مشکلها گرفتاری دیگری افزوده می شود:
سایهای به او می گوید که می تواند سایهی دیگران را بدزدد و با آنها سخن بگوید! هر سایه رازی را برای او فاش می کند و او بر خلاف میل خود به رویاها،آرزوها،غم ها و امیدهای اطرافیانش پی می برد.
با این توانایی عجیب چه باید کرد؟آیا می توان دربارهی آن با کسی سخن گفت؟
خیلی زود درمییابد که می توان از این قدرت بهره گرفت و به انسانهای دور بر خود یاری رساند تا راه خوشبختی را بیابند. او به همگان میآموزد که به جای آنکه زندگیشان را صرف رویاپردازی کنند رویاهایشان را به واقعیت تبدیل سازند اما آیا چنین کسی خود میتواند راه خوشبختی را پیدا کند؟ آیا می داند که خوشبختی کجا و چه موقع انتظارش را می کشد؟
The death of tragedy
جورج فرانسیس اشتاینر، فیلسوف، منتقد ادبی، مقالهنویس و استاد دانشگاه، در سال 1929 در پاریس در خانوادهای اتریشی و یهودی چشم به جهان گشود. او در سال 1940و با اوجگیری فاشیسم به همراه خانوادهاش به آمریکا گریخت و در دانشگاههای شیکاگو و هاروارد به تحصیل پرداخت. وی سپس به انگلستان بازگشت و زمانی را در دانشگاه آ کسفورد سپری کرد. از سال 1961در دانشگاه کمبریج به تدریس پرداخت و از سال 1974 تدریس ادبیات تطبیقی را در دانشگاه ژنو آغاز کرد. ا گر والتر بنیامین را از روشنفکران نسل اول منتقدان یهودتبار در فرهنگ غرب بدانیم، میتوان اشتاینر را از نسل دوم آنها قلمداد کرد. این دو نویسنده سلسلهای از روشنفکران یهود و پیرو سنت بشردوستی اروپای مرکزی بودند که از بانیان پیوند ادبیات با دیگر رشتههای علوم انسانی به شمار میآیند و از تلاش آنها بوده که پژوهشهای فرهنگی، یکی از شاخههای گستردۀ ادبیات، شکل گرفته است. از میان آثار بیشمار اشتاینر میتوان به بعد از بابل (1975)، تولستوی یا داستایفسکی (1959)، حضور واقعی (1986) اشاره کرد که در این میان کتاب مرگ تراژدی (1961) با ترجمۀ بهزاد قادری در نشر بیدگل منتشر شده است. جورج اشتاینر در سال 2020 در انگلستان درگذشت.
بهزاد قادری
بهزاد قادری متولد ۱۳۳۱ در زاهدان، نویسنده، مترجم، محقق و منتقد ایرانی و استاد بازنشسته گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران است. او پس از گذران تحصیلات اولیهاش، مقاطع تحصیلات لیسانس را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد و فوق لیسانس ادبیات آمریکا را در دانشگاه شیراز طی کرد، و دکترای ادبیات نمایشی قرن نوزده و سه دهه ۱۹۶۰–۱۹۹۰ را در بریتانیا به اتمام رسانید. از جمله فعالیتهای مهم او تا کنون سرپرستی کتابخانه ملی کرمان در بدو تأسیس؛ سرپرستی گروه زبانهای خارجی دانشگاه شهید باهنر کرمان؛ معاونت آموزشی دانشکده هنر دانشگاه کرمان؛ عضویت در هیئت تحریریه نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی؛ عضویت در شورای تخصصی گروه زبان و ادبیات انگلیسی؛ عضویت در هیئت امنای تئاتر کرمان به مدت دو سال؛ عضویت در هیئت ممیزه دانشگاههای جنوب شرق ایران؛ عضویت در هیئت تحریریه نشریه پژوهش زبانهای خارجی دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه تهران و عضویت در مرکز ایبسنشناسی دانشگاه اسلو-نروژ بوده است. همچنین او تدریس دروس عصر روشنگری، عصر رمانتیسیسم و نمایشنامه قرن نوزدهم را در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه Essex انگلستان از سال ۱۳۷۲ تا پایان تحقیقاتِ دورهی دکتری سال ۱۳۷۶ را در کارنامهی خود دارد. او در سال ۱۳۸۵ از سوی سفارت نروژ در تهران و مرکز هنرهای نمایشی برای پژوهش دربارهی آثار ایبسن لوح سپاس دریافت کرد. بهزاد قادری مجموعه نمایشنامههای هنریک ایبسن را به ضمیمهی پژوهشهایی مفصل در این زمینه در نشر بیدگل ترجمه کرده است.
| «همۀ انسانها در زندگی با تراژدی آشنایند. اما تراژدی، به عنوان صورت نمایشی، جهانشمول نیست». این آغاز سخن اشتاینر در مرگ تراژدی است؛ بنابراین، او در این اثر میکوشد نخست جوهر تراژدی یونان باستان را بشناسد و سپس دلایل زوال آن را تا دهۀ شصت قرن بیستم بررسی کند.
| مرگ تراژدی در سال 1961 منتشر شد. این کتاب حاصل سخنان اشتاینر در کلاسهای درس دانشگاه پرینستون آمریکاست که بعدها در قالب کتاب منتشر شد.. کل این اثر کوششی است در راستای ادبیات تطبیقی، آنهم بهگونهای که پنج دهۀ پیش رایج بود. جوانان نمایشنامهنویس اروپایی که در دهۀ شصت به دنبال دگرگوني و انقلاب در هنر نمایشی بودند، پای سخن خیلیها، از جمله اشتاینر، مینشستند. این کتاب برای آن دسته از پژوهشگران و نمایشنامهنویسانِ جویای شناخت بهترِ مباحث نظری دربارۀ تراژدی یونان باستان در گذر زمان، سودمند است.
| جورج اشتاینر، استاد ادبیات تطبیقی، را دریای دانش (polymath) میدانند، کسی که چندین زبان میداند و در بحثهایش از این برخورداری به خوبی استفاده میکند. او در این اثر به وضوح نشان میدهد که از سلسلۀ نویسندگان جدلی است؛ زیرا بر بحثهایش نقطۀ پایانی نمیگذارد.
| دیرزمانی است که زایش تراژدی نیچه در دسترس علاقمندان بوده است؛ اینک خوب است مرگ تراژدی نیز کنار آن بنشیند؛ دستکم، خواننده با حضور دو یارِ رقیب، دو انديشۀ جدلی، آشنا میشود؛ و این به نسبیشدن دیدگاهها کمک میکند.
«عصیان ریشه دار» حاصل بررسی شصت مجموعه ی شعر از پانزده شاعر زن ایرانی در فاصله ی سال های 1330 تا 1390 است. این کتاب که از معدود پژوهش های ایرانی در حوزه ی مطالعات ادبیات و جنسیت است، کوششی است برای دستیابی به ویژگی های متمایزکننده ی زبان شعری زنان که یا بر اثر موقعیت انفعالی زنان در زبان شکل می گیرد یا بر اثر کوشش برای رهایی از سلطه ی زبان مردانه. شناخت این ویژگی ها به این دلیل مهم است که درست مقابل بوطیقای خنثی نگری می ایستد که مخالف زنانه دیدن ادبیات است و بر عامل مثبت زنانگی در تجربه ی ادبی تأکید می کند. نگرش خنثی نگر درصدد است از نوشته های زنان جهان شمولی کاذب طلب کند و با قرار دادن آنها در ساختاری هم ارز با آثار خلق شده توسط مردان، این حقیقت را نادیده بگیرد که فاعل مؤنث در درون زبان، امکان تخیل بدون جنسیت را ندارد. از این رو شناخت این ویژگی ها و برجسته کردن آن ها برای انسجام سنت ادبی و زیبایی شناسی زنانه گامی ضروری است.
رژیم دورگه رژیمی اقتدارگرا در برههی تاریخی جدیدی است. ما تفاوت بین رژیمهای اقتدارگرا و رژیمهای تمامیتخواه را میدانیم: رژیم تمامیتخواه خواستار مشارکت است: اگر در راهپیماییهای رژیم شرکت نکنید و سرودهایش را نخوانید، شهروند وفاداری نیستید. از سوی دیگر، رژیم اقتدارگر سعی می کند اتباع خود را به خانهنشینی ترغیب کند. هرکسی که با انرژی بیش از حدی در راهپیمایی شرکت کند یا سرودها را بیش از حد بلند بخواند، صرف نظر از محتوای ایدئولوژیک سرودها و سمت و سوی راهپیمایی مشکوک است.
.
.
.
قدرت های غربی بر اساس این فرض که پوتین را میتوان برای تغییر رفتار کشورش تحت فشار قرار داد، تحریم ها را گام به گام اعمال می کردند تا از رساندن آسیب بیشتر به اقتصاد روسیه خودداری کنند. ولی برای روسیه ایی که باور داشت در جنگ با امریکاست، این افزایش تدریجی فشار به معنای تشدید جنگ بود. در پایان تابستان، پوتین نیز با وضع تحریمهایی واکنش نشان داد: روسیه واردات مواد خوراکی را از کشورهای غربی ممنوع کرد.رسانه های کرملین تخمین میزدند که این ممنوعیت بر 9 میلیارد دلار کالا اعمال میشود.پیام این ممنوعیت این بود که کشورهای خارجی متخاصم این مقدار پول از دست میدهند در حالیکه تولیدکنندگان روس مواد خوراکی سود میبرند.
آنچه واقعا رخ داد این بود که قیمت مواد خوراکی ظرف یکماه ده درصد گران شد و در همان حال طیف محصولات خوراکی که در فروشگاهها موجود بود به شدت کاهش یافت...
روسیه دوباره به جایی تبدیل شد که در آن مواد خوراکی بهترین هدیه بود.