فلسفه زتدگی موفق
قسمتی از کتاب:
یکی از درسهای کلیدی که به دانشآموزانم یاد میدهم این است که افراد فقیر و ثروتمند، فلسفهها و بینشهای کاملاً متفاوتی با یکدیگر دارند. برای مثال، این یکی از فلسفههایی است که فقر را تضمین میکند: پولهایت را خرج کن، سپس هر چه را باقی ماند سرمایهگذاری کن. نتیجۀ این استراتژی، شما را فقیر خواهد کرد.
روی دیگر سکه، فلسفه و بینشی است که شما را ثروتمند میکند: پولهایت را سرمایهگذاری کن، سپس هر آنچه را باقی ماند خرج کن. شما میتوانید به یک میزان مشخص پول دربیاورید، ولی با به کارگیری بینشها و فلسفههای متفاوت، میتوانید دستآوردهای کاملاً متفاوتی داشته باشید.
پول درآوردن با برگزیدن فلسفۀ متناسب و درست آغاز میشود، اما گامهای دیگری همانند یافتن مشتریانتان و فروختنِ محصول یا خدماتی که به آن باور دارید، به همان مشتریان وجود دارند. در مورد من، کالایی که به آن باور داشتم محصولات غذایی بود.
دوم، بیاموزید که چگونه افراد مناسب و خوب را پیدا کنید. برای اینکه چرخ یک کسبوکار بگردد، نیاز به افراد توانمند و کارآمد هست. شما همۀ کارها را شخصاً نمیتوانید انجام دهید. در این مورد من از کتاب مقدس الهام گرفتهام. این درس که در ذهن من حک شده است، میگوید اگر جستجو کنید، میتوانید افراد مناسب را پیدا کنید، به شرطی که متعهد به جستجو کردن باشید.
زمان گذاشتن و تلاش برای جستجوی افراد مناسب، پاداشی در پی دارد و پاداش آن یافتن افراد با کیفیت است. این موضوع به نظر ساده میرسد، اما این نکتهای است که فقط بسیاری از کارآفرینان و کارفرمایان آینده به آن اشراف دارند.