یه روزی یه عاشقی بود
یه روز یه عاشقی بود
اثر رسول یونان
کتاب «یه روز یه عاشقی بود» مجموعهترانههای رسول یونان است، نخستینبار سال ۱۳۹۳ منتشر شد. ا برخی از این ترانههای کتاب از سوی خوانندگان کشور خوانده شدهاند. تمام ترانههای «یه روز یه عاشقی بود» توسط سعیدهسادات سیدکابلی به فرانسه ترجمه شده و از سوی انتشارات کریستف شُمان در کشور فرانسه به چاپ رسیدهاست.
دربارهی کتاب:
بخش اول «یه روز یه عاشقی بود» با عنوان «ما دو تا آیینه بودیم» شامل ترانههایی است که توسط خوانندگان کشور خوانده شدهاند. بخش دوم هم که «ای نازنین یادت به خیر» نام دارد، شامل چند شعر کلاسیک است که بخشی از این شعرها هم توسط خوانندگان خوانده شدهاند.
این آثار توسط خوانندگانی از جمله فریدون آسرایی، بهنام ابطحی، حامی، چنگیز حبیبیان، راما، شروین نجفیان، عدنان و … خوانده شدهاند.
دربارهی شاعر:
رسول یونان شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی متولد سال ۱۳۴۸ شمسی است. او در دهکدهای کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمده و هماکنون ساکن تهران است. او تاکنون چندین و چند دفتر شعر، مجموعهداستان کوتاه و رمان به چاپ رساندهاست. گزیدهای از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیدهاست.
همچنین تعدادی از آثار او توسط مریوان حلبچهای به کردی سورانی ترجمه شدهاست.
رسول یونان چه در جایگاه یک شاعر یا مترجم و چه در جایگاه یک رماننویس دوستداشتنیست. آنقدر نوع و زاویهی نگاهش به جهان و روابط انسانی خاص است که خواننده شک میکند مگر میشود جهان تا بدین حد شفاف و خالص بوده و او هنوز به این خلوص و شفافیت پی نبرده باشد. روایت در داستانهای او آنقدر سهل و ممتنع است که خواننده سطر از پی سطر احساس میکند بر قایقی بادی روی دریای آرام شناور است و نسیم ملایمی او را به پیش میبرد. تجربهی خواندن آثار او را از دست ندهید.
برشی از کتاب «یه روز یه عاشقی بود»
ابرا رو جم می کنم و
تو قاب چشمات میذارم
وقت خداحافظیه
میرم و تنهات می ذارم
می خوام ببینم کی دیگه
مثل من عاشقت میشه
وقتی به دریا می زنی
باد موافقت میشه
گفته بودم سفر نکن
رفتنو یاد من نده
دارم میرم ببین چقد
غربت و بی کسی بده
وقتی صدایی نباشه
حتی بهار زمستونه
ستاره هم یخ میزنه
وقتی که تنها می مونه
دارم میرم تا تو نری
وقتی میری کم میارم
نمی دونم چکار کنم
سر به بیابون می ذارم
از دیگر آثار رسول یونان در نشر نیماژ میتوان به رمان «راه طولانی بود از عشق حرف زدیم»، مجموعهداستانهای «کلبهای در مزرعه برفی»، «همهبههم شببهخیر گفتند اما کسی نخوابید»، «دیر کردی ما شام را خوردیم» و «لیوانها و پیپها»، کتاب بوطیقای «جابهجا کردن صندلیها»، مجموعه شعر «چه زود مهمانی تمام شد» و گردآوری و ترجمه مجموعه شعر «ماشینها از روی سایهات میگذرند» که نوشتهی شاعران معاصر جمهوری آذربایجان است، اشاره کرد.