آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 1
دوست داشتم 5
دوست نداشتم 0

لکنت

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
89384
شابک:
9789643699116
انتشارات:
موضوع:
کودک و نوجوان
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1392
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
160
وزن:
220 گرم
قیمت محصول:
85,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره لکنت:
منطقه جنگی برایم با یک خمپاره در چهل متری ام معنا پیدا کرد. یعنی یک لحظه با زانوهای خم، نیمه کاره، محو پره های ته اش شده بودم که کج توی زمین فرو رفته بود و عمل نکرده بود و مثل سیگار روشنی که در زیرسیگاری جامانده باشد، دود می کرد. انعکاس موج برخورد را روی پوست صورتم، چنان کامل و واضح حس کردم که از آن روز هر لحظه اراده کنم با تمام جزئیات به خاطرم می آید. چطور می شود ماجرا را برای کسی شرح داد؟ خمپاره جدی است پسرم. تنها چیزی که می شود در موردش کلمه جدی را به کار برد. خمپاره پیام واضحی را با خودش به زمین می کوبد. دو تا سرباز چند کیلومتر آن طرف تر ته گلوله اش را در لوله خمپاره انداز میزان کرده اند و یک مکث کوتاه و رها کرده اند و گوش های شان را گرفته اند. همین.

نه، بیش از این ها است. خمپاره نفرتی است که رها می شود توی لوله. خمپاره پیام واضحی دارد، آن قدر واضح که گوش های ما عادت به شنیدنش ندارند. صدای سوتش که آمد فقط سه ثانیه وقت داری بخوابی روی زمین تا احتمال برخورد ترکش های این نفرت واضح را کاهش دهی. آن روز هنوز این ها را نمی دانستم. من هیچ چیز در مورد وضوح این پیام های آهنی نمی دانستم. فقط حرکت سربازی با لباس پلنگی را در مسیر نگاهم تا خمپاره دیدم که به طرفم می دوید. شانه هایم را گرفت و نشاندم زمین و تا پشت تانکری روی زمین کشید. ده دقیقه طول کشید تا آرام آرام صدایش را از میان سوت ممتدی که در گوشم بود شنیدم. زانو زده بود و زل زده بود توی چشم هام...
برچسب‌ها: