این خیابان سرعت گیر ندارد
رمان این خیابان سرعت گیر ندارد، رمانی است اجتماعی که اواسط تابستان امسال توسط نشر مرکز به بازار کتاب آمد.
داستان، روایت تقابل فردیتی است عاصی و چهارچوب شکن با جامعهی به ظاهر شهری و مدرن اما در باطن دارای نمودهای جامعه ای سنت زده.
شهره، راویِ زنِ داستان از همان نخستین بندهای رمان این تقابل را در واگویه های درونی خود به نمایش می گذارد.
: در کلان شهر ما زنی پیدا نمی شود که دنده های دوزاری را مثل من با لذت عوض کند یا دخلش که پر شد خوشی بزند زیر دلش و ویرش بگیرد آینه بنز پارک شده ی بغل خیابان را ببوسد. یا سر ظهر و سر چراغ که راهی می شود خانه شیشه های تاکسی اش را بالا بکشد و ولوم استریو را تا اند سرسام بلند کند تا کوفتگی کت و کولش در برود. در کلان شهر ما زن ها محتاط رانندگی می کنند و نمی دانند چه کیفی دارد شنیدن ناله موتور وقت دنده ی معکوس... در کلان شهر ما زن ها یک دنده می شناسند. دنده ی مُرده.
آنچه که این رمان را از سایر رمان های زنانه حال حاضر متمایز می کند، پرهیز از زنانه نویسی های مرسوم و پرداخت تازه ی شخصیتی کنش مند در بستری از خرده روایت هاست.