جزیره سرگردانی
سیمین دانشور به عنوان یکی از شاخصترین چهرههای داستانپردازی که با خلق اثر فناناپذیر «سووشون» در بلندای ادبیات معاصر فارسی چون آفتابی درخشید، باری دیگر خاطرهی بلندای حضورش را در آغازین سالهای دههی هفتاد با داستان بلند «جزیرة سرگردانی» تجدید میکند. جزیرة سرگردانی روشنگر زوایایی از زندگی اجتماعی ماست که با تاریخ سرزمینمان عجین شده و در قالبی کلاسیک شکل گرفته است. وی در جزیره سرگردانی واقعیات اجتماعی سیاسی سالهای ملتهب انقلاب را از دید یک زن به تصویر میکشد.
جزیره سرگردانی با گریزی به دنیای واقعیتها که تمام قوانین آن موضعی است و اعتبارش محدود در زمان و مکان و یکی میگوید جزیرهی ثبات و دیگری میگوید جزیرهی سرگردانی، چنان شخصیتهای ملموس و تیپیکی را میآفریند که بانثری شیرین و پرکشش ، ذوق و تاریخ و هنر را باهم درمیآمیزد. در نهایت باید افزود که «جزیرة سرگردانی» حکایت سرگشتی آدمی است در راه دور و درازی که با همهی حیرانی باید رفت.
خلاصه داستان
مادر بزرگ «هستی» خانم نوریان است که عمریست با یاد تنها پسر کشته شده اش زندگی میکند. پسری که در جریانهای سیاسی دهه سی، ققنوسوار خویشتن را در آتش میافکند تا نهالی پا بگیرد. خانم نوریان اندی است که نوههایش، «هستی» و «شاهین» را زیر بال و پر خود گرفته است. او که زمانی پیشه آموزگاری داشته، هنوز هم خاطره دیروزها و پریروزها رهایش نکرده، برای پیر احمد آباد و پسرش اشک میریزد. «عشرت» یا «مامان عشی» مادر «هستی» است که اکنون زن مرد پولداری پیوسته بادستگاه دولت و آمریکاییهاست و با ولنگاریهای خویش در فکر شکستن سدجنسیت است تا به یه خیال خود آدم شود و با نترسی، با مردان دله و هیزی میآمیزد که با بوی عطرهای جور واجور و «ال. اس. دی» و «گراس» شبهای خود را پر میکنند. او پیوند هستی است با دنیایی که از نداری مادر بزرگ، فرسنگها دور است و این روزها بدنبال همسر خوبی برای «هستی» می گردد. عشرت گونه ای است از آدمهایی با فرهنگ زورگویی و بهره کشی زمانه، پاک بودن را از آنها میگیرد و زمانی هم که به خویشتن خود بازمیگردند، خود را هراسان و پشیمان مییابند...