فلسفه هستی سیال (تاملاتی تاریخی در مبانی پیش فرض ها و پیامدهای نظریه دیرند)
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
تاثیر سخن بر امور روانی را می توان با این جمله برگسن خلاصه کرد: «کلمه
با جوانب کاملا معین، کلمه خالی از لطف، که مخزن جهات ثابت و مشترک و در
نتیجه غیر شخصی تاثرات بشریت است، تاثرات ظریف و ناپایدار نفس فردی و عمیق
ما را می پوشاند».
تحلیل پدیده «احساس»، نقش کلمه را در منجمد کردن تاثرات ناپایدار و سیلانی
نفس به خوبی نشان می دهد. تاثر عشق یا اندوه شدید را در روح ملاحظه کنید
که سراسر آن را فرا می گیرد؛ عناصر مختلف بی شماری درهم ذوب می شوند اما
همین که بخواهیم این عشق یا اندوه را بیان کنیم، دیگر آن عشق و اندوه با آن
حیات، دگرگونی، سیلان و ذوبان حالات در هم وجود ندارد. اکنون می توان بر
آن یک نام گذاشت. اکنون به جای آن احساس عشق یا اندوه، حالاتی منجمد، لخت و
مجاور هم و جدا از هم می گذریم تا با کلمات قابل بیان باشند. قبلا عشق و
اندوه در دیرند بود؛ اما اکنون در فضا تصویر شده است؛ قبلا خود عشق بود،
اکنون تصویر آن، نام آن، سایه و نماد آن است.