آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 32
دوست نداشتم 0

فرد و کیهان در فلسفه ی رنسانس

امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز داده‌اند)
دسته بندی:
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
55581
شابک:
9789642090563
انتشارات:
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1393
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
360
شماره چاپ:
2
طول:
21
عرض:
14.8
وزن:
432 گرم
FastDelivery
ارسال فوری
مخصوص شهر تهران
قیمت محصول:
1,500,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره فرد و کیهان در فلسفه ی رنسانس:

کتاب های ارنست کاسیرر (۱۸۷۴-۱۹۴۵) به خاطر نبوغ فلسفی اش و دانش مبهوت کننده و بصیرت های ژرف او برای طبقه کتاب خوان حرفه ای بی نیاز از معرفی هستند.(۱) همین که در عنوان کتابی اسم او به چشم بخورد حجت موجهی است تا آن کتاب موردتوجه و بررسی جدی قرار گیرد چه رسد به اینکه آن کتاب در ایران کتاب سال هم شده باشد. پیش از این هم کتاب های متعددی از او از همین مترجم و دیگران به فارسی ترجمه شده است.(۲) مزیت ترجمه های جناب آقای یدالله موقن این است که ایشان هم به افکار و اندیشه های کاسیرر علاقه مند هستند و هم کاملاً به آراء و نظریات او تسلط دارند. نثر ترجمه های ایشان نیز بسیار خوب و روان است. 

«فرد و کیهان در فلسفه رنسانس» از زمان انتشارش در غرب (۱۹۲۷) تاکنون یکی از آثار کلاسیک و مهم در زمینه رنسانس و فلسفه آن به شمار آمده است و هیچ پژوهشگری نمی تواند آن را نادیده بگیرد. اما چرا ما باید این کتاب را مطالعه کنیم؟ شناخت غرب مدرن برای ما بسیار حیاتی و ضروری است. فضای فکری و فرهنگی جامعه ما هم میل و گرایش شدیدی به شناخت غرب دارد. لازم است که این نیاز و این گرایش در مسیر درست و به سمت درستی هدایت شود. از لوازم ضروری شناخت درست غرب مدرن این است که با سرچشمه های واقعی آن آشنا شویم. دوران رنسانس قطعاً یکی از این مبادی و سرچشمه ها است. ازنظر کاسیرر نیز در دوران پس از رنسانس بیش از آنکه شاهد خلاقیت و ابداع علمی باشیم می بینیم که اندیشمندان آن دوران بیشتر به حل مسائل و پرورش روش ها و اصولی پرداختند که متفکران رنسانس آن ها را تعریف و مطرح کرده بودند. او فلسفه دوران رنسانس را مصداق این دیدگاه هگلی می داند که فلسفه حاوی آگاهی کامل و عصاره معنوی هر دوره و کانونی است که همه پیچیدگی های عصر را بازتاب می دهد. کاسیرر در این کتاب می خواهد نشان دهد که اندیشه رنسانس وحدتی قائم به ذات دارد و فلسفه آن با کل جنبش عقلانی آن عصر و نیروهای اساسی آن پیوند داشته است، اما نه به منزله چیزی بیرونی و جدای از آن؛ بلکه نیروهای اساسی آن را به طور جدی تحت تأثیر خود قرار و به آن، شکل داده است.

غرب و به ویژه غربِ مدرن امری ساده، بسیط و تک بُعدی نیست که با شناخت همان یک بعد خاص بتوان فهم کاملی از آن داشت. بلکه جریانی بسیار پیچیده و مرکب است و تنها کسانی توان فهم درست، کامل و همه جانبه آن را دارند که با تمامی وجوه و ابعاد آن آشنا باشند؛ و صدالبته این امر مستلزم آن است که خود در آن وجوه و ابعاد دستی داشته باشند. ارنست کاسیرر از معدود کسانی است که هم فیلسوفی صاحب نظر است و هم با سایر حوزه های فکری و فرهنگی و با علوم مدرن آشنایی کامل دارد؛ به حدی که او را فیلسوف فرهنگ لقب داده اند. بنابراین توجه به آثار او در شناخت غربِ مدرن بسیار مفید و آموزنده است.

از ویژگی های ممتاز آثار کاسیرر توجه به جزئیات مهم و حیاتی، ارائه شاهد مثال های فراوان، نقل قول های بسیار و از همه مهم تر مستندسازی و توجه به قرائن محکم و موثق است. همچنین او موضوع پژوهش خود را به دقت مشخص می کند و از بحث های کلی در مورد موضوعات کلی که درنهایت فقط منجر به نتایج کلی و شعاری می شود، به شدت پرهیز می کند. همچنین روش و رویکرد پژوهش های کاسیرر در بیشتر آثارش، پرداختن به دوره های تاریخی است و نه متفکری خاص. او با این کار به دوره های تاریخی مورد بحث خود وحدت مفهومی می دهد و متفکران و آراء و افکار آنان را در بستر آن دوره تاریخی بررسی می کند. از این رو در این کتاب به همه بزرگان رنسانس ازجمله داوینچی، گالیله، پیکو دلا میراندولا، پاتریتزی، برونو، کپلر، کوپرنیک، لورنزو والا، ماکیاولی، کامپانلا، فیچینو، پترارک، پومپونازی، سالوتاتی، بوویلوس، ساونارولا، دکارت، تلزیو و... می پردازد و افکار و آرای آنان را در ارتباط با هم تحلیل می کند.

کاسیرر در کتاب فرد و کیهان در فلسفه رنسانس، شکل گیری فهم جدید از انسان و جهان را در این دوره واکاوی می کند. اصل آلمانی این کتاب از یک مقدمه و چهار فصل تشکیل شده است اما مترجم فاضل چند بخش دیگر به کتاب افزوده اند که ارزش علمی کتاب را افزون کرده است. ایشان علاوه بر پیشگفتار خوب مترجم انگلیسی، خود نیز پیشگفتاری عالمانه بر کتاب نوشته اند که خواننده را کاملاً با فضای بحث از رنسانس آشنا می کنند. در نوشتار مترجم پس از تعریف و توضیحی که در باب رنسانس و اومانیسم داده می شود، در باب روش تاریخ نگاری کاسیرر به طور عام و در این کتاب به طور خاص بحث مفصلی صورت می گیرد. پیشگفتار مترجم انگلیسی نیز فضای کلی کتاب و جایگاه آن را در پژوهش های مربوط به رنسانس به خوبی ترسیم می کند. در پایان نیز مترجم محترم دو پیوست به کتاب افزوده اند. اولی سخنرانی بسیار عالمانه ای از کاسیرر در مورد ضرورت و اهمیت پژوهش در باب رنسانس و دومی نوشته ای مفصل از جان هرمان راندال است که نظریه کاسیرر در این کتاب را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.

کاسیرر این کتاب را با اندیشه های نیکولاس کوزانوس (۱۴۰۱-۱۴۶۴) آغاز می کند و نشان می دهد که چگونه رنسانس ریشه در خاک قرون وسطی دارد و به تدریج از دل آن برآمده است؛ زیرا اصولاً ازنظر او جستجوی پایانی قاطع و مشخص برای قرون وسطی و آغازی برای جهان مدرن کاملاً بیهوده است. همچنین او بر این باور است که تمایز میان مضامین قرون وسطایی و مضامین رنسانسی مرتب تغییر می کند. ازنظر کاسیرر فلسفه نیکولاس کوزانوس، هم آینه تمام نمایی است که کل جریان فکری و فرهنگی رنسانس در آن منعکس شده است و هم از چنان قوتی برخوردار است که بر زمینه و زمانه رنسانس به شدت اثرگذار بوده است؛ به ویژه در افکار و اندیشه های بزرگان رنسانس ایتالیا. به همین دلیل در فصل اول به مدعای اول و در فصل دوم به مدعای دوم می پردازد.

در فصل سوم مسئله جبر و اختیار از منظر متفکران رنسانس تحلیل و تأکید آنان بر جایگاه برجسته و اثرگذار انسان در جهان بررسی و نشان داده می شود که چگونه فهم جدیدی از جهان در ذهن و ضمیر آنان شکل می گیرد. کاسیرر بدین طریق به خوبی ثابت می کند که چگونه تصور جدیدی از انسان و جهان در موضوع جبر و اختیار شکل گرفته است که با تصور سنتی و قرون وسطایی از انسان و جهان تفاوت قابل توجهی دارد.

در فصل چهارم، طولانی ترین فصل کتاب، مسئله مهم سوژه و ابژه و ارتباط میان آن دو مطرح می شود و به تبع، مباحث مربوط به شناخت، عقل، احساس، عواطف، عشق، طبیعت، جهان، هنر، رابطه میان انسان و جهان و... مورد کاوش جدی قرار می گیرد. ازآنجایی که دوره رنسانس نوعی بازگشت به میراث یونان باستان نیز هست، کاسیرر به اندیشه های افلاطون و ارسطو نیز می پردازد و با دقتی شگفت انگیز آن ها را بررسی می کند. او برای اینکه مطلبی را از قلم نیندازد در موارد بسیاری به ابن رشد نیز می پردازد و با دقتی مثال زدنی دیدگاه های او را بررسی می کند چرا که ابن رشد در سراسر قرون وسطی به عنوان شارح و مفسر ارسطو از جایگاه بسیار ممتازی برخوردار بوده است. علاوه بر این هنرمندانه لوازم و تبعات نظریات ابن رشد را استخراج می کند و نحوه اثرگذاری آن ها را بر اندیشه های متفکران رنسانس نشان می دهد.
نکته آخر اینکه این کتاب فقط برای شناخت فلسفه رنسانس نیست و برای درک و فهم بهتر هنر و ادبیات دو دوره قرون وسطی و رنسانس و ارتباط میان آن ها نیز بسیار سودمند است.

مترجم فاضل نیز از سر تفنن این کتاب را ترجمه نکرده اند و بنا بر ضرورتی فکری و فرهنگی این کار را انجام داده اند. ازنظر ایشان ذهنیت ما ایرانیان مانند ذهنیت انسان های رنسانسی ذهنیتی بینابینی است. به این معنی که یک پای در سنت داریم و پای دیگر در جهان مدرن؛ نه جهان کهن را ترک گفته و پشت سر نهاده و نه کاملاً به جهان مدرن گام گذاشته ایم. ما ایرانیان در این برهه از زمان شاید بیش از دیگران شبیه به انسان رنسانسی باشیم. اگر چنین باشد می توان درس ها و بصیرت های بسیاری از این کتاب به دست آورد و به منزله آینه خودآگاهی ما و عصر ما تصویر خود را در آن دید.

* معرفی کتاب از الف کتاب