سایکوسیس 448
4:48 PSYCHOSIS
سارا کین
| سارا کین در سوم فوریه 1971 در برنتوود انگلستان متولد شد.
کین پس از آنکه دبیرستان را به پایان رساند، در دانشگاه بریستول به تحصیل در رشتۀ ادبیات نمایشی پرداخت و در 1992 فارغالتحصیل شد. سپس به دانشگاه بیرمنگام رفت و کارشناسی ارشد را در رشتۀ نمایشنامهنویسی دنبال کرد. او در اصل میخواست شاعر شود، اما به این نتیجه رسید که نمیتواند افکار و احساساتش را از این طریق بروز دهد. به هر حال او در سالهای بزرگسالی همواره به نوشتن میپرداخت.
کین سالها با افسردگی شدید دست به گریبان بود. او دو بار به خواست خودش در بیمارستان بستری شد. سرانجام در سال 1999، وقتی به دلیل سوء مصرف قرصهایش در بیمارستان بستری بود، خودش را در دستشویی بیمارستان با بند کفش حلقآویز کرد.
عرفان خلاقی
| عرفان خلاقی متولد سال 1360 در ساری است.
خلاقی در مقطع کارشناسی در رشتۀ عمران تحصیل کرد، اما برای کارشناسی ارشد رشتۀ ادبیات نمایشی را برگزید و در دانشگاه سوره این رشته را ادامه داد.
خلاقی از سال 1392 به کارگردانی و نویسندگی در عرصۀ تئاتر مشغول شد. او در نشریات مختلف نقد در حوزۀ سینما و تئاتر مینویسد و به ترجمه هم میپردازد.
| سایکوسیس 4:48 آخرین و، به نوعی، غریبترین متنِ سارا کین، نمایشنامهنویس پُرمناقشۀ تأثیرگذار انگلیسی است. کین در اوج فروپاشیِ عصبی و ذهنیِ خود، و در زمان اقامت گاهوبیگاهش در آسایشگاه روانی، متن را مینویسد و سه ماه پس از نوشتنِ آن خودکشی میکند؛ یک وصیتنامۀ هنری. متن را نه فقط به دلیل رویکردِ ضدروانشناسیاش بلکه در پرتو حضور مفاهیمی چون بدن و ارتباط آن با ذهن، رنج و درد، ایدۀ خودکشی، خودویرانگری مفرط و... نیز میتوان در ارتباطی تنگاتنگ با مفاهیم برساختۀ آرتو دانست.
| سایکوسیس 4:48 متنی است مُثله شده، در خود منفجر و فروپاشیده، چنانکه خودِ کین در یکی از همین قطعات مینویسد: «ذهن من توی هجومِ همین تیکهپارههای مُثلهشدۀ درهم و برهمه»؛ هجومی جنونآسا از مونولوگ، دیالوگ، اعداد، شعر، ارجاعات کتاب مقدسی، خطابه، هذیان و ... با کمترین توضیحات و پیشنهادات اجرایی و متنوعترین زبان نمایشی. این گسیختگی حتی در ظاهر بصریِ متن نیز وجود دارد؛ تکههایی جابهجا شدهاند، فضاهایی خالی گذاشته شدهاند و حتی صفحهای نیز سفید. متن، در کلیت خویش، تصویرگر سوژهای تاخورده است؛ تقابلی با نظامِ اعظمِ روانشناسی از یک سو، و با خود و درونیاتِ خویشتنش از سوی دیگر؛ جلوهای از پدیدارشناسیِ سوژۀ روبه زوال. در نهایت، میتوان اطمینان داشت که در مواجهه با یکی از غریبترین و سختترین متون نمایشی برای خواندن و اجرا قرار گرفتهایم.