چرا ادبیات
ادبیات ، عشـق ، تمنا و رابطۀ جنسی را عرصهای برای آفرینش هنـری كرده است. در غیاب ادبیات اروتیسم وجود نمیداشت. عشق و لذت و سرخوشی بی مایه می شد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری كه حاصل خیالپردازی ادبی است بیبهره میماند. براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی كه آثار گارسیلاسو، پترارك، گونگورا یا بودلر را خواندهاند، در قیاس با آدمهای بیسوادی كه سریالهای بیمایۀ تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله كرده، قدر لذت را بیشتر میدانند و بیشتر لذت میبرند.
در دنیایی بیسواد و بیبهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آنچه مایۀ ارضای حیوانات میشود نخواهد بود، و هرگز نمیتواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود.
کتاب چرا ادبیات به نویسندگی ماریو بارگاس یوسا و ترجمه عبدالله کوثری از متن انگلیسی با عنوان “why literature? Culture and freedom” به فارسی برگردانده شده است. کتاب چهار بخش دارد که شامل دو مقاله، یک سخنرانی و یک مصاحبه است.
بخش اول که نام کتاب نیز برگرفته از آن است به اهمیت ادبیات و این که چرا نیاز است جامعه ای ادبیات بخواند؟ می پردازد. در جایی از این فصل می خوانیم:
جامعه آزاد و دموکراتیک باید شهروندانی مسئول و اهل نقد داشته باشد، شهروندانی که می دانند ما نیاز به آن داریم که پیوسته جهانی را که در آنیم به سنجش درآوریم و هرچند این وظیفه روز به روز دشوارتر می شود، بکوشیم تا این جهان هرچه بیشتر شبیه دنیایی شود که دوست داریم در آن زندگی کنیم. باری، برای شعله ور کردن آتش این همه ناخشنودی از هستی، هیچ چیز کارآتر از مطالعه ادبیات خوب نیست. برای شکل بخشیدن به شهروندان اهل نقد که بازیچه دست حاکمان نخواهند شد و از تحرک روحی و تخیلی سرشار برخوردارند، هیچ راهی بهتر از مطالعه ادبیات خوب نیست.
بخش دوم متن سخنرانی یوسا در سلسله برنامه های “XXI Catedra Sleglo” است. این بخش به مسئله تهاجم فرهنگی پرداخته و دیدگاه متفاوت او در این باره بیان خواهد شد. در جایی از این فصل می خوانیم( در بخشی از این فصل یوسا می گوید):
نظامهای توتالیتر در کشورهایی همچون کوبا و کره شمالی، در هراس از اینکه باز کردن هر در، مایه نابودی شان می شود، به دور خود حصار می کشند و در برابر مدرنیته سدی از انواع تحریم ها و سانسورها برمی افرازند. اما حتی این نظام ها قادر نیستند از نفوذ تدریجی مدرنیته که آرام آرام بنیان “هویت فرهنگی” شان را سست می کند جلوگیری کنند.
بخش سوم مقاله ای است مربوط به سال 1976 که در آن به تاریخ آمریکای لاتین پرداخته شده است. در پرانتزی طولانی در جایی از متن به ماجرای ممنوعیت رمان در مستعمرات اسپانیا اشاره می کند و از آن به نام “انتقام رمان” یاد می کند و از تأثیرات آن بر حال حاضر جامعه سخن می گوید. می توان گفت این قسمت خود مثالی بارز از اهمیت (چرایی) ادبیات است.
بخش نهایی مصاحبه ای خواندنی است. بارگاس یوسا در این بخش به بیان نظرات خود در مورد کتاب سورِبُز می پردازد.