کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم
این مجموعه قرار است ترس ما را از فلسفه و کتابهای فلسفه بریزد؛ از فلسفه بهعنوان دانشی نظری و انتزاعی و از کتابهای فلسفه بهعنوان کتابهای دشواری که تصور میشود جایشان «بالای طاقچه» است و عموم مردم توان درک و فهمشان را ندارند. این مجموعه به آن بخش از فلسفه میپردازد که آکادمیک و مخصوص فیلسوفان نظری سیستماتیک نیست، بلکه بیشتر معطوف به تجربه زندگی و فیلسوفان هنر زندگی است. آن بخش از فلسفه که بیشتر توسط کسانی همچون پاسکال، شوپنهاور، کیرکگور و دیگر اگزیستانسیالیستها که دغدغه حیات انضمامی بشری داشتند، رشد کرده و از اتفاق، کمتر توسط دسته فیلسوفان آکادمیک مورد توجه قرارگرفته و حتی توسط این فیلسوفان نه بهعنوان فلسفه حرفهای، که بهعنوان سخنان ادیبانه و شاعرانه، طردشده است.
در این فلسفههای رقیق که معطوف به تجربه زندگیاند، قرار نیست تکلیف مسایل انتزاعیای مثل وجود و واحد و صیرورت و امثالهم روشن شود. در این فلسفهها قرار است به مسایل هرروزه حیات انضمامیمان کمی عمیقتر نگاه کنیم؛ مسایلی مثل کار، امید، ترس، مرگ، دروغ و ... به چه قصدی؟ تا این فلسفهها «بر زوایای تاریک و پیچیدگیهای مسایل زندگی»مان نوری بتابانند و ما را به تفکر دعوت کنند تا با کمک تجربه زندگی دیگران، به هنر زندگی فکر کنیم.
«کمونیسم رفت» با این هدف توسط خشایار دیهیمی انتخاب شده و بهعنوان اولین کتاب از این مجموعه، توسط رؤیا رضوانی ترجمه شده است؛ ترجمهای خوب و میتوان گفت تقریباً بدون دستانداز.