آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 1
دوست نداشتم 0

جنگاوران جوان(کتاب نهم)هالت درخطر

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
کودک و نوجوان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
254188
شابک:
9786003533790
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
نوجوان
زبان:
فارسی
جلد:
شوميز
قطع:
رقعي
تعداد صفحه:
464
وزن:
386 گرم
قیمت محصول:
3,500,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره جنگاوران جوان(کتاب نهم)هالت درخطر:

اثری است از جان فلنگن به ترجمۀ مسعود ملک یاری و چاپ انتشارات افق. کتاب حاضر در قالب رمانی جذاب، هیجانی و خواندنی مناسب برای نوجوانان می باشد.

ویل رنجرِ جوانی است که به دنبال تنیسان و باقی گنووسان های آدمکش می گردد و به گفتۀ صاحب مهمانخانه، اوملی سیاهه تنها کسی است که از آنها خبر دارد و او را می توان در قهوه خانۀ مرغ ماهیخوار پیدا کرد. ویل به سراغ اوملی که قاچاقچی ای حرفه ای است، می رود اما از ملاقات با او چیز زیادی دستگیرش نمی شود.

گزیده ای از کتاب

دو تیر در حالی که یکی جلوتر از دیگری بود، در حرکتی قوسی در آسمان کبود اوج گرفتند. هوراس، که پرواز آن ها را تماشا می کرد، با ورود آن ها به ابرها گمشان کرد. سپس متوجه شد که هالت و ویل تیر دیگری را آماده نگه داشته اند و قصد دارند برای دومین بار پرتاب کنند. سپس دو تیر پرتاب شده را دید که به سمت پایین برگشتند و درست در همان لحظه متوجه شد که پیکر درشت اندامی که سکان کشتی را در دست داشت، ناگهان به خود پیچید. او نمی توانست دقیقا بگوید کدام یک از آن تیرها به اوملی برخورد کرد. هوراس می دانست که هالت تیرانداز بهتری است اما ویل هم واقعا حرفه ای بود.

یکی از آن دو تیر به فاصله ی یک قدم دورتر از سکان روی عرشه فرود آمده بود؛ اما تیر دیگر با درد بسیار در فربه ترین قسمت بازوی چپ اوملی ـ یعنی بازویی که به سمت آن ها بود ـ جا خوش کرد.

به خاطر صدای دریا و باد هوراس نمی توانست فریاد ناشی از درد قاچاقچی را بشنود. اما او را دید که تلو تلو خورد، سکان را رها کرد و بازوی زخمی خود را چنگ زد.