آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 3
دوست نداشتم 0

هنری و کیتو

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان جهان
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
286048
شابک:
9786003674905
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های انگلیسی قرن 20
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
480
طول:
20
عرض:
14
ارتفاع:
2.2
وزن:
504 گرم
قیمت محصول:
690,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره هنری و کیتو:

رمان هنری و کیتو، نوشتۀ آیریس مرداک، به همت نشر نیماژ به چاپ رسیده است. آیریس مرداک نویسندۀ ایرلندیِ متولد دوبلین، در دانشگاه آکسفورد به مطالعۀ علوم کلاسیک و تاریخ باستان رو آورد و در فلسفه نیز شاگرد ویتگنشتاین بود و سال‌ها در همان دانشگاه، فلسفه تدریس کرد.

آثار اول آیریس، رساله‌هایی نظری بود که نظریه‌های سارتر و اگزیستانسیالیسم، بیش از هر چیز، در آن‌ها به چشم می‌خورد. مرداک رمان‌نویسی را از دهۀ ۵۰ آغاز کرد و تا پایان عمرش، ۲۶ رمان نوشت که مضمون‎‌ اصلی‌ آن‌ها، خیر و شر، روابط بین زن و مرد، ضمیر ناخودآگاه و مسئولیت هنرمند در جامعه بود.

او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان انگلیسی‌زبان قرن بیستم بود. هنری و کیتو هجدهمین رمان آیریس مرداک است که سال ۱۹۷۶ منتشر شد و اگر دریا از نظر ادبی، مهم‌ترین رمان این فیلسوف و رمان‌نویس ایرلندی تلقی شده، هنری و کیتو محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین اثرش است و منتقدان آن را در ژانر تریلر طبقه‌بندی کرده‌اند؛ زیرا در این کتاب، شاهد جنایات خشونت‌بار متعددی هستیم و تعلیق و هیجان در آن حرف اول را می‌زند.

قسمتی از کتاب هنری و کیتو:

هنری به استفانی وایت هاوس زنگ زده و خودش را برای ناهار دعوت کرده بود. از دو روز پیش و از زمان صحبتش با کیتو، هیجان‌زده و خبیث شده بود. احساس می‌کرد دارد با اهریمن گلاویز می‌شود و همین گلاویز شدن فارغ از نتیجه‌اش، برای او رضایت‌بخش بود. از مخالفت کیتو شوکه شده بود؛ این‌قدر که ابتدا کمی در تصمیمش مردد شد. به‌طور غریزی احساس می‌کرد که پس از دوره‌ای از ابهام، بالاخره توانسته به قطعیت برسد و همین غریزه، همین حرکت کوچک، راه را برای کاری که می‌خواست انجام دهد باز کرده بود: فکر کردن به استفانی وایت هاوس.

البته دو موضوعی که در ذهنش بودند کاملاً به هم ربط داشتند. تا وقتی که استفانی را مطمئن نمی‌کرد، نمی‌توانست نقشه‌ای را که برای مادرش در ذهن داشت اجرا کند؛ چرا که تأثیری نمی‌گذاشت و ارزش برنامه‌ریزی هم نداشت.

از زمان ملاقات معشوقۀ برادرش، خیلی پرانرژی و خوشحال بود. انگار برای مدت کوتاهی هم که شده می‌خواست مسئولیت خودش را گردن برادرش بیندازد.

شک داشت بتواند درست مانند سندی با استفانی برخورد کند. روی تخت نشسته بود و به این فکر می‌کرد که استفانی زندانی او بود. نمی‌توانست فرار کند. هنری می‌توانست در آرامش منتظر بماند. در عین حال همان‌طور که این خیالات از ذهنش می‌گذشتند، تلاش می‌کرد مانعشان شود. چطور می‌توانست این‌قدر وقیحانه انسان‌ها را طبقه‌بندی کند؟ این دختر عاشق سندی بوده است. چرا باید به هنری توجه کند؟