ای کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم
درباره کتاب:
تغییرات اساسی زندگی مانند ترک محیط منظم و امن مدرسه و رفتن به دانشگاه یا راه اندازی یک کسب و کار بسیار دشوار و پیچیده به نظر میرسد. روبه رو شدن با انتخابهای بسیار در زندگی و اینکه میبینیم که قرار نیست کسی به ما در مورد صحت و نتیجه تصمیمات ما تذکر دهد بسیار ترسناک است. هیچ مسیر یا دستورعملی مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. حتی در این اندازه که بفهمیم چطور و از کجا باید شروع کرد کار سختی است. و این تا فقط حال حاضر بوده است!
خانم تینا سیلینگ استاد برجسته داشنگاه استنفورد(همان دانشگاه معروفی که شرکتهای معظم بسیاری مانند Google از دل آن درآمدند و اسم این دانشگاه در ادبیات کارآفرینی بسیار شنیده میشود.) و مدیر مرکز کسب و کارها فناوری استنفورد فردی که رهبران بزرگی را در کلاسهای خود با تکنیکهایی بسیار جالب آموزش داده است و کارآفرینان زیادی را تربیت کرده است. در کتاب کاش در بیست سالگی میدانستم، خانم سیلیگ داستانها و خاطرهایی از تجربه های خود به عنوان کارآفرین و دانشمندی موفق و استادی سرشناس به اشتراک میگذارد و در قالب داستانهای واقعی و مهیج، توصیههای الهامبخش و عملگرایانه، رشد اخلاقیات، حرفهای عمل کردن و ارتقای قابلیتهای کارآفرینانه را هدفگذاری کرده است که با استقبال شایستهای نیز مواجه شده است.
این کتاب ناب و بامحتوا از دانشمند و کارآفرینی برجسته از پرفروشترین کتابهای دنیا به شمار میرود! ا