افسانه های تبای
درباره کتاب:
نمایشنامه های ادیپوس شهریار، ادیپوس در کلنوس و آنتیگنه پیش از این به نام های ادیپ شهریار، ادیپ در کلنوس و آنتیگن جداگانه به چاپ رسیده اند. این سه نمایشنامه بر اساس اسطورۀ دودمان لابداسیدها نوشته شده و دوره ای از سرگذشت افسانه ای خاندانی شاهی شهر تبای را می نمایانند.
موضوع هر سه نمایشنامه به هم پیوسته و مراحلی از پایان سرنوشت یک خانواده است. از همین رو این بار هر سه نمایشنامه در یک مجلد و به نام افسانه های تبای در این کتاب به چاپ رسیده اند. نمایشنامه های کلاسیک یونان و روم در تاریخ تئاتر و ادبیات نمایشی از جایگاه ویژه و مهمی برخوردارند و پرداختن به آنها و تحلیل و بررسی شان بر رهپویان هنر نمایش واجب است.
برشی از کتاب:
هایمن: کسانی هستند که گمان می برند تنها هوشیاران، تنها سخنوران و تنها خردمندانند، بازشان می کنند، تهی هستند. خردمند ننگ ندارد از دیگران بیاموزد و خطایش را دریابد. لجاج از ابلهی است نه خردمندی. از درخت ها بیاموز، آنگاه که با جنبش طوفان هماهنگ گردند نازکت ترین شاخساری به جا می ماند، ولی آنگاه که در برابر باد گردن افرازند از ریشه برکنده اند. هرگز دیده ای که دریانوردی کاردان باد را بشنود و بادبان را همچنان سخت بگذارد؟ و اگر چنین کند به زودی باید کشتی باژگونه در آب براند.