خدمتکار و پروفسور
رمانی که یک میلیون نسخه از آن در یک ماه به فروش رفته، فی نفسه باید کار ویژه ای باشد؛ به خصوص وقتی که نه با یک رمان عاشقانه عامه پسند طرف باشیم و نه یک رمان حادثه ای با چاشنی اروتیسم و از این دست جذابیت های کاذب.
البته اشتباه نکنید این میلیون نسخه در طول یک ماه، ربطی به ایران ندارد؛ هرچند بعید می دانم (غیر از کتب مذهبی یا چند اثر شعر کلاسیک) کتابی در ایران بوده که از آغازِ راه افتادن صنعت چاپ تاکنون سرجمع یک میلیون نسخه فروش رفته باشد. اما در ژاپن این اتفاق می افتد، نه یک میلیون که پنجاه میلیون نسخه از یک رمان به نام خدمتکار پروفسور می تواند در مدتی زمان نه خیلی طولانی به فروش برسد. با این قیاس چندان دشوار نیست فهم اینکه چرا ژاپنی آنجایند و ما اینجا!
اما ماجرای این رمان چیست که تقریبا از هر چهار نفر ژاپنی یک نفر آن را خریده است. برخلاف تصور ما این رمان نه تنها داستان پرفرازونشیبی ندارد؛ بلکه برعکس ظاهر ماجرا خیلی هم ساده است و اتفاقاً ویژگی رمان هم همین است که از این المان های ساده که به ظاهر پتانسیل جذابیت بالایی ندارند، اثر جذابی تدارک دیده. به این مجموعه اضافه کنید سایه حضور ریاضی و کمیت های برخاسته از آن را که حوزه خشک و غیر منعطفی به نظر می رسد، اما نویسنده آن ها را چنان ورز داده و در تاروپود رمان به کار گرفته که به یکی از عناصر جذابیت اثر بدل شده است.
یک خدمتکار، یک پسربچه و یک پرفسور ریاضی شخصیت ها اصلی این رمان هستند. شاید ابتدا تصور کنیم یک پرفسور ریاضی احتمال باید آدم خشک و کسل کننده ای باشد. مردی ۶۴ ساله و عاشق اعداد، استاد دانشگاه و متخصص نظریه اعداد و ریاضیات محض ... اما نویسنده آن قدر هوشمند هست که با یک ویژگی منحصربه فرد همه چیز را دگرگون کند و او را به آدمی جذاب بدل کند.
پرفسور به دلیل مشکلاتی حافظه ای هشتاد دقیقه ای دارد! بنابراین مدام احساس می کند که برای نخستین بار است که خدمتکارش را دیده و این موتیف تکرارشونده جذابیت خاصی به رابطه خدمتکار و پرفسور می دهد. البته تحمل چنین شخصیتی آسان نیست به همین خاطر ۹ خدمتکار قبلی پا به فرار گذاشته اند. پرفسور همواره در حال نکته برداری از مسائلی است که در لحظه ای به ذهنش خطور می کند و همین باعث شده که سر و وضع عجیبی برایش درست شود، چون تمام هیکلش را تکه کاغذهایی پوشانده که برای فراموش نکردن نکات تازه به لباسش سنجاق شده اند.
اما خدمتکار از دل این بی نظمی به جستجوی نظمی تازه برای زندگی پرفسور می گردد، با این تمهید نه تنها تمام پیش فرض های خواننده درباره چنین آدمی به هم می ریزد بلکه درک جزییات تازه درباره او و همچنین ریزه کاری های رابطه اش با خدمتکار تازه نیز به عاملی برای همراهی کردن با این رمان بدل می شود.
همچنین باید به استفاده خلاقانه نویسنده از ریاضی در بطن رمان به عنوان عاملی جذابیت دهنده اشاره کرد، درحالی که آن هم در ابتدا می تواند دافعه برانگیز به نظر برسد. ریاضیات در این رمان حضوری ملموس دارد، اما نه به شکلی خشک بلکه به عنوان یکی از مهم ترین بداعت های مضمونی آن در تار پود داستان تنیده شده و بازتاب دهنده روح حاکم بر آن است.
خدمتکار و پرفسور اثری ست خوش خوان که با وجود جزییات فراوانش روایتی روان دارد که می تواند طیف های مختلفی از خوانندگان را جذوب کند. این کتاب می تواند خواننده را به ریاضی علاقه مند کند، خواننده علاقه مند به ریاضی را مجذوب کند، و در عین حال برای کسانی که از ریاضی متنفرند، آزاردهنده نباشد.
یوکو اوگاوا به سال ۱۹۶۲ متولدشده و در ژاپن چهره ای شناخته شده است. او در سال ۱۹۹۰ موفق به دریافت جایزه ی آکوتاگاوا شد که باارزش ترین جایزه ی ادبی برای نویسندگان جوان است. تاکنون بیش از سی رمان منتشر کرده است. اوگاوا این رمان را در سال ۲۰۰۴ نوشت که با تیراژ بیش از ۵۰ میلیون مبدل به پرفروش ترین کتاب سال ژاپن شد. فیلمی سینمایی با عنوان پرفسور و معادله محبوبش توسط تاکاشی کویزومی براساس این رمان ساخته شده است، همچنین یک فیلم داستانی و یک برنامه ی رادیویی و نهایتاً کتابی مصور نیز با اقتباس از پرفسور و خدمتکار به مخاطبان عرضه شده که نشان از توفیق و محبوبیت این رمان دارد.