قتل های اولان باتور کاوشگری های کمیسر یرولدلجر (ادبیات پلیسی36)
یرولد لجر بدون اینکه بفهمد چه شیئی است به آن نگاه کرد. ابتدا ناباورانه به وسعت و بی کرانگی استپهای دلجرخان چشم دوخت. استپها آن ها را به سان اقیانوسی از علفهای خودرو در تلاطم رنگین کمانی بادها احاطه میکردند. در سکوتی طولانی به دنبال این بود که خودش را مجاب کند الان در جایی است که باید باشد و این همان جا بود. در قلب فواصل بی انتها در جنوب شهرستان خنتی و صدها کیلومتر دورتر از هرچیزی که بتواند وجود بی مناسبت این شی را در آنجا توجیه کند.
رمانهایی که گرچه نویسندگانشان آنگلوساکسون یا فرانسویاند، ولی ماجرایشان در کشورهایی میگذرد که سنت پلیسی نویسی در آن ها کم رنگ یا ناموجود است و کاوشگران نیز از همان کشور است. مشخصابه این دلیل با رمانهایی که در آنها کارآگاهی غربی گذرش به سرزمینی دور میافتد و عمدتا جنبههای شگفت انگیز و نامعتعارف مکان وقوع داستان به شکلی سطحی و باسمهای برجسته میشوند متفاوتاند. در بهترین نمونههای این دست رمانها، نویسنده خواه به دلیل اقامت دراز مدت با پژوهشهای ژرف از جامعه، فرهنگ، آداب و رسوم و شرایط سیاسی کشور مورد نظر شناختی عمیق و دقیق و واقعگرایانه دارد و به ورطهی ساده اندیشی و ابتذال نمیافتد. جوامع و چشم اندازهای جغرافیایی بسیار متنوعی دست مایهی این گونه رمانها شده اند که هند، ترکیه، مغولستان، تبت، نوار غزه، لائوس، لپلند، و زیستگاه قبایل زولو از آن جمله اند.