مرگ تراژدی
The death of tragedy
جورج فرانسیس اشتاینر، فیلسوف، منتقد ادبی، مقالهنویس و استاد دانشگاه، در سال 1929 در پاریس در خانوادهای اتریشی و یهودی چشم به جهان گشود. او در سال 1940و با اوجگیری فاشیسم به همراه خانوادهاش به آمریکا گریخت و در دانشگاههای شیکاگو و هاروارد به تحصیل پرداخت. وی سپس به انگلستان بازگشت و زمانی را در دانشگاه آ کسفورد سپری کرد. از سال 1961در دانشگاه کمبریج به تدریس پرداخت و از سال 1974 تدریس ادبیات تطبیقی را در دانشگاه ژنو آغاز کرد. ا گر والتر بنیامین را از روشنفکران نسل اول منتقدان یهودتبار در فرهنگ غرب بدانیم، میتوان اشتاینر را از نسل دوم آنها قلمداد کرد. این دو نویسنده سلسلهای از روشنفکران یهود و پیرو سنت بشردوستی اروپای مرکزی بودند که از بانیان پیوند ادبیات با دیگر رشتههای علوم انسانی به شمار میآیند و از تلاش آنها بوده که پژوهشهای فرهنگی، یکی از شاخههای گستردۀ ادبیات، شکل گرفته است. از میان آثار بیشمار اشتاینر میتوان به بعد از بابل (1975)، تولستوی یا داستایفسکی (1959)، حضور واقعی (1986) اشاره کرد که در این میان کتاب مرگ تراژدی (1961) با ترجمۀ بهزاد قادری در نشر بیدگل منتشر شده است. جورج اشتاینر در سال 2020 در انگلستان درگذشت.
بهزاد قادری
بهزاد قادری متولد ۱۳۳۱ در زاهدان، نویسنده، مترجم، محقق و منتقد ایرانی و استاد بازنشسته گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران است. او پس از گذران تحصیلات اولیهاش، مقاطع تحصیلات لیسانس را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد و فوق لیسانس ادبیات آمریکا را در دانشگاه شیراز طی کرد، و دکترای ادبیات نمایشی قرن نوزده و سه دهه ۱۹۶۰–۱۹۹۰ را در بریتانیا به اتمام رسانید. از جمله فعالیتهای مهم او تا کنون سرپرستی کتابخانه ملی کرمان در بدو تأسیس؛ سرپرستی گروه زبانهای خارجی دانشگاه شهید باهنر کرمان؛ معاونت آموزشی دانشکده هنر دانشگاه کرمان؛ عضویت در هیئت تحریریه نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی؛ عضویت در شورای تخصصی گروه زبان و ادبیات انگلیسی؛ عضویت در هیئت امنای تئاتر کرمان به مدت دو سال؛ عضویت در هیئت ممیزه دانشگاههای جنوب شرق ایران؛ عضویت در هیئت تحریریه نشریه پژوهش زبانهای خارجی دانشکده زبانهای خارجی، دانشگاه تهران و عضویت در مرکز ایبسنشناسی دانشگاه اسلو-نروژ بوده است. همچنین او تدریس دروس عصر روشنگری، عصر رمانتیسیسم و نمایشنامه قرن نوزدهم را در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه Essex انگلستان از سال ۱۳۷۲ تا پایان تحقیقاتِ دورهی دکتری سال ۱۳۷۶ را در کارنامهی خود دارد. او در سال ۱۳۸۵ از سوی سفارت نروژ در تهران و مرکز هنرهای نمایشی برای پژوهش دربارهی آثار ایبسن لوح سپاس دریافت کرد. بهزاد قادری مجموعه نمایشنامههای هنریک ایبسن را به ضمیمهی پژوهشهایی مفصل در این زمینه در نشر بیدگل ترجمه کرده است.
| «همۀ انسانها در زندگی با تراژدی آشنایند. اما تراژدی، به عنوان صورت نمایشی، جهانشمول نیست». این آغاز سخن اشتاینر در مرگ تراژدی است؛ بنابراین، او در این اثر میکوشد نخست جوهر تراژدی یونان باستان را بشناسد و سپس دلایل زوال آن را تا دهۀ شصت قرن بیستم بررسی کند.
| مرگ تراژدی در سال 1961 منتشر شد. این کتاب حاصل سخنان اشتاینر در کلاسهای درس دانشگاه پرینستون آمریکاست که بعدها در قالب کتاب منتشر شد.. کل این اثر کوششی است در راستای ادبیات تطبیقی، آنهم بهگونهای که پنج دهۀ پیش رایج بود. جوانان نمایشنامهنویس اروپایی که در دهۀ شصت به دنبال دگرگوني و انقلاب در هنر نمایشی بودند، پای سخن خیلیها، از جمله اشتاینر، مینشستند. این کتاب برای آن دسته از پژوهشگران و نمایشنامهنویسانِ جویای شناخت بهترِ مباحث نظری دربارۀ تراژدی یونان باستان در گذر زمان، سودمند است.
| جورج اشتاینر، استاد ادبیات تطبیقی، را دریای دانش (polymath) میدانند، کسی که چندین زبان میداند و در بحثهایش از این برخورداری به خوبی استفاده میکند. او در این اثر به وضوح نشان میدهد که از سلسلۀ نویسندگان جدلی است؛ زیرا بر بحثهایش نقطۀ پایانی نمیگذارد.
| دیرزمانی است که زایش تراژدی نیچه در دسترس علاقمندان بوده است؛ اینک خوب است مرگ تراژدی نیز کنار آن بنشیند؛ دستکم، خواننده با حضور دو یارِ رقیب، دو انديشۀ جدلی، آشنا میشود؛ و این به نسبیشدن دیدگاهها کمک میکند.