هنر شفاف اندیشیدن(گالینگور)
نویسنده کتاب یک رمان نویس و کارآفرین است و این کتاب صرفا حاصل سال ها یادداشت برداری او در زمینه خطاهای ذهنی است که برای خود نوشته بود.
رولف دوبلی به خاطر نوشتن این کتاب بسیار معروف شد و این اثر از او به سرعت در صدر جدول کتاب های پرفروش آلمان راه یافت و به زبان های متعددی ترجمه شده است.
فردوسیپور در مقدمه بر ترجمهی فارسی این کتاب میگوید: تصور کنید در زمین هیچ خطایی اتفاق نمیافتاد. آن وقت واژهای به نام پنالتی، اخطار و اخراج هم معنا نداشت. اشکها و لبخندها محو میشدند و زیبایی فوتبال هم رنگ میباخت. آدمها شبیه رباتهای برنامهریزیشده بودند که وظیفهشان بردن بدون کوچکترین اشتباه بود. حالا تصور کنید که در این جهان پهناور که هزاران زمین فوتبال را در خود جای داده، قرار میشد هیچ انسانی دچار خطا و اشتباهی نشود؛ آیا جهان بهتری داشتیم؟
همه ما در طول روز در حال تصمیم گیری، فکر کردن، انتخاب کردن، مقایسه کردن و… هستیم. یعنی کارهایی که توسط ذهن انجام می شود. اما آیا واقعا این کار را درست انجام می دهیم؟ آیا از روی عقل و منطق تصمیم می گیریم و یا آیا منطقی انتخاب می کنیم؟
این کتاب شامل مواردی است که تحت عنوان خطاهای ذهن شناخته می شود.
در واقع ما در طول فرآیندهای مختلف ذهنی از جمله تصمیم گرفتن، انتخاب کردن و… دچار خطاهایی می شویم که بعضا حتی چیزی از آن ها نمی دانیم.
این کتاب در ۹۹ بخش کوتاه تک تک خطاهایی که ذهن به شکل غیرعمدی و ناخودآگاه مرتکب می شود را بررسی می کند.
نظر نویسنده در مورد کتاب خودش:
لطفاً هنگام تورق این کتاب سه چیز را در ذهن داشته باشید: اول اینکه فهرست خطاهای موجود در این کتاب کامل نیست. بیتردید، چیزهای جدیدتری کشف خواهند شد.
دوم اینکه اغلب این خطاها با یکدیگر مرتبطاند و این جای تعجب ندارد. هرچه باشد، تمام قسمتهای مغز با هم در ارتباطاند. پیامهای عصبی از یک قسمت مغز به قسمت دیگر میروند؛ هیچ ناحیهای مستقل عمل نمیکند.
سوم اینکه من پیش از هر چیزی رماننویس و سرمایهگذارم، نه دانشمند جامعهشناسی. من از خودم نه آزمایشگاهی دارم که بتوانم دربارهی خطاهای شناختی آزمایش بکنم، نه گروهی از محققان را زیر دستم دارم تا از آنها بخواهم خطاهای رفتاری را کشف کنند.
در نگارش کتاب هنر شفاف اندیشیدن، بهنظر خودم نقش مترجمی را دارم که کارش تبیین و جمعبندی چیزی است که خوانده و آموخته، آنهم با بیانی که برای دیگران هم قابلدرک باشد. احترام ویژهی من برای محققانی است که در دهههای اخیر از این خطاهای رفتاری و شناختی پرده برداشتهاند. موفقیت این کتاب اساساً پیشکشی است به مطالعات آنان. من عمیقاً مدیون آنان هستم.
برشهایی از کتاب:
از قسمت توهم کنترل می خوانیم: در کازینوها وقتی مردم به دنبال اعداد بالاترند، تاس را تا می توانند محکم می اندازند ولی اگر یک عدد کوچک بخواهند، خیلی با احتیاط این کار را انجام می دهند. طرفداران فوتبال هم فکر می کنند می توانند با حرکت دست و صورت در مقابل تلویزیون نتیجه یک مسابقه را تغییر دهند که طبیعتا این کار به همان اندازه بی معناست.
از قسمت انحراف اطلاعات می خوانیم: تلاش برای جمع آوری اطلاعات را فراموش کن. تمام تلاشت را بکن تا با حداقل اطلاعات گلیمت را از آب بیرون بکشی. این به تو کمک می کند تصمیم های بهتری بگیری. اطلاعات اضافی ارزشی ندارند، چه آن ها را بدانی و چه ندانی.
از قسمت تایید اجتماعی می خوانیم: اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است. فرض کنید در مسیر یک کنسرت سر یک چهار راه با گروهی از آدم ها مواجه می شوی که همه به آسمان خیره شده اند. بدون اینکه فکر کنی تو هم به بالا زل می زنی، چرا؟ تایید اجتماعی.