تاریخ هنر
"هنر مدرن واکنش معنوى هنرمندان پیش تاز جوامع غرب در برابر دگرگونىهاى ناشى از انقلاب صنعتى بود، انقلابى که ره آورد ورود دانش از قلمروِ اندیشه به گسترهى عمل بود و طى بیش از یک قرن ابتدا در انگلستان و سپس در دیگر کشورهاى اروپایى، امریکا و حتى ژاپن گسترش یافت و در هر مرحله امکانات تازهاى به وجود آورد، راه پیشرفتهاى بعدى را هموار کرد، نیازهایى را پاسخ داد و خود نیازهاى تازهاى یافت. همراه با این انقلاب، هنر مدرن بیشترین تأکیدش بر شکستن قراردادهاى کهن و سنتهاى جاافتادهى پیشین و نوآورى است. مدرنیسم قریب به یک صد سال پا به پاى پیشرفت فناوریى و رشد جوامع صنعتى حرکت کرده و به زندگى و طبیعت و اشیای پیرامون آدمها اهمیتى نو داده است. هنر مدرن این اصل را همیشه محترم شمرده که اندیشه، انتخاب، نوآورى و شیوهى بیان هنرمند مىتواند به اندازهى کشف دریچهى تازهاى به زندگى و دوران انسان ارزش داشته باشد". تاریخ هنر مدرن از خاستگاه هنر مدرن سخن مىگوید، از تحولاتى که از سر گذرانده، و از اَشکالِ گوناگونى که به خود دیده است؛ وجه تفاوت آن با هنر پیش از خود را بازمىنماید و از چگونگى تداوم آن در حال حاضر سخن مىگوید؛ و در کل نشان مىدهد که چگونه باید هنر مدرن را فهمید و از آن لذت برد. همهى اینها همراه شدهاند با تصاویر رنگى و سیاه وسفید بسیارى که خواننده را در فهم هر چه بیشتر و روشنترِ هنر مدرن یارى مىرسانند.