درباره ناصر تقوایی
ناصر تقوایی (متولد ۱۳۲۰ - آبادان)، نویسنده و کارگردان ایرانی است. تقوایی قبل از شروع کار در سینما، جذب تلویزیون شد و با ساخت سریال تلویزیونی مورد توجه قرار گرفت. وی کارگردان سریال معروف تلویزیونی دایی جان ناپلئون و همچنین برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید در سال ۱۹۸۸ میباشد. ناصر تقوایی در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۲۰ در روستای عربنشین سعدونی در جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. پدرش، علی، کارمند اداره گمرک بود و به همین رو او ناگزیر بود تا همراه پدر به نواحی مرزی جنوب بندرعباس سفر کند. از همان سالهای نوجوانی به سینما و ادبیات علاقمند شد. وی دانشآموخته دبیرستان رازی آبادان است.
در کارنامه فیلمسازی تقوایی ۶ فیلم بلند و یک اپیزود از فیلم بلند (اپیزود «کشتی یونانی» از مجموعه «قصههای کیش» - ۱۳۷۷) دیده میشود که سه تای آن را قبل از انقلاب و سه تا را پس از انقلاب ساخته است. تقوایی یک سریال مشهور هم ساخته که مردم او را بیشتر با این مجموعه میشناسند. دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد، از سریالهای ماندگار تلویزیون ایران است. اما پیش از همه اینها تقوایی مستندساز بوده. «تاکسیمتر» که در سال ۱۳۴۶ برای تلویزیون ساخته شد، نخستین فعالیت او در عرصه فیلمسازی محسوب میشود. مستندهایی چون «مشهد قالی»، «فروغ فرخزاد»، «اربعین» و «باد جن» مهمترین مستندهای تقواییاند. او پس از انقلاب نیز مستند «تمرین آخر» (۱۳۸۳) را با موضوع تعزیه ساخت. تقوایی فیلم کوتاه تحسینشده «رهایی» (۱۳۵۰) را هم در کارنامه دارد. این فیلم در شانزده جشنواره مهم جهانی جایزه گرفت، از جمله شیر طلای ونیز، بهترین فیلم سانفرانسیسکو و جیفونی ... تقوایی در سال ۱۳۴۴، در سال قبل از آنکه خودش پشت دوربین یک فیلم کوتاه مستند بایستد، جزو کارکنان فنی فیلم معروف خشت و آیینه ساخته ابراهیم گلستان بود و زیر و بم فیلمسازی را همانجا آموخت.
ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب میشناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. او یک مجموعه داستان هم منتشر کرده که توقیف شد با نام «تابستان همانسال» که مشتمل بر هشت داستان به هم پیوسته است. این مجموعه داستان از جمله آثار شاخص ادبیات معاصر است. مدتی هم سردبیر مجله ادبی هنر و ادبیات جنوب بود. شاید همین نکته باعث شده تقوایی در آثارش، بیشتر از همه سینماگران ایرانی به اقتباس ادبی توجه نشان دهد. «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) براساس نوشته غلامحسین ساعدی، داستان یک سرهنگ بازنشسته و روابط او با دخترانش را روایت میکند که البته توقیف هم شد. در این فیلم شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در نقش خودشان بازی کردند. این فیلم برنده ی جایزه ی شیر نقره ی ونیز شد. «صادق کرده» (۱۳۵۱) نوشته خود تقوایی بود که سعید راد، محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی در آن بازی میکردند. این تنها فیلمی است که تقوایی در آن از فلاشبک استفاده کرده که اتفاقاً فرم مورد علاقهاش هم نیست. «نفرین» (۱۳۵۲) نوشته تقوایی براساس داستان نه چندان برجسته «باتلاق» نوشته میکا والتاری ساخته شد. بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش در فیلم بازی کردند و فیلم گرچه با اقبال عمومی مواجه نشد اما فیلم مورد علاقه تقوایی و منتقدان است.
«ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است به گمان بسیاری برترین اقتباس سینمایی سینمای ایران محسوب میشود و بیتردید تسلط شگرف تقوایی بر ادبیات و البته اقتباس، کارگردانی استادانه در کنار بازیهای درخشان از امتیازات فیلم به حساب میآید. این فیلم جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو را هم گرفت.
«ای ایران» (۱۳۶۸) نوشته تقوایی با درونمایه هویت ملی و با بازی اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه، موسیقی ناصر چشمآذر و فیلمبرداری محمود کلاری در لوکیشن ماسوله ساخته شد. فیلم به دلایلی از بخش مسابقه جشنواره فجر کنار گذاشته شد. «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی تا به امروز است. گرچه فیلم به گمان برخی، قوت فیلمهای دیگر تقوایی را ندارد ولی همچنان استادانه و دقیق کارگردانی شده. آنچه تقوایی را به عنوان یک استثنا در سینما مطرح میکند تنها کیفیت بالای آثارش نیست، بلکه انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. مطمئناً مقصر تمام این «ناتمامها» کمالگرایی و تیزبینی اجتماعی تقوایی نیست و در برخی از موارد شرایط و وقایع مختلف حکومتی نیز سهیم بودهاند.
او در کارنامه خود چندین کار سینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی «داستانسرایان» (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نامآور ادبیات معاصر میپرداخت، از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود، «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی را هم بسازد که نشد. او پس از انقلاب پروژه عظیم کوچک جنگلی نوشته خودش را در سال۱۳۶۲ نیمهکاره گذاشت و دو پروژه مشهور «زنگی و رومی»(۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) نیز همچنان ناتمام رها شدهاند. تقوایی در دی ماه سال ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد، اما به دلایل مالی و عدم حمایت مراکز دولتی نیمهکاره ماند.
سریال:
- سریال داییجان ناپلئون (۱۳۵۴)
فیلم مستند:
- نانخورهای بیسواد
- آرایشگاه آفتاب
- تاکسی متر
- باد جن
- نخل
- بازار میناب
- موسیقی جنوب
- اربعین
- مشهد قالی
- فروغ فرخزاد
- تمرین آخر- تعزیه حر دلاور (۱۳۸۳): بواسطه نمایش این فیلم و چند اقدام دیگر، تعزیه در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد.
فیلم کوتاه:
- رهایی (۱۳۵۰) آرمان بحرینی (خط)
فیلم نامه:
- انسان کامل
- کبریت بی خطر
- چای تلخ
- کوچک جنگلی
داستان:
- تابستان همانسال (هشت داستان پیوسته)
جوایز:
- نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت به پاس یک عمر فعالیت هنری ۱۳۹۲
- نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹
- برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پنجمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناخدا خورشید ۱۳۶۵
- برنده جایزه تندیس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم سانفرانسیسکو برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- نشان نقره ششمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم نفرین ۱۳۵۲
- نشان برنز پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم صادق کرده ۱۳۵۱
آرامش در حضور دیگران:
تقوایی در آرامش در حضور دیگران با پشتوانهای از نویسندگی و ادبیات داستانی توانسته است فضای قصهٔ ساعدی را به خوبی پیاده کند. جدای از انتخاب درست و حساب شده بازیگران، تقوایی توانسته است به بهترین شکل فضای فاجعه را در خانوادهای ناهمگون که در راس آن یک سرهنگ به آخر خط رسیده و وا خورده قرار دارد به تصویر بکشد. صحنه به یادماندنی سان دیدن سرهنگ از درختان و نردههای حاشیه دانشکده افسری، نشانگر شناخت درست تقوایی از زبان تصویر است. شاید در واقع مهمترین و اصلیترین هنر سینما همین باشد، تصور خوب یک کارگردان از داستان و خوب به تصویر کشیدن آن. یکی از عواملی که باعث انتخاب این داستان از ساعدی شد علاقه تقوایی به شخصیتهای درون گرا و پرداختن به کمپلکسهای روانی افراد بود.
صادق کرده:
ظرافت و هنری که او در فضا سازی و شخصیت پردازی فیلم صادق کرده به خرج داده است نمایش هر دو طرز تلقی بدون سمت گیری یک سویه از دو شخصیت است که هر دو از یک حادثه واحد رنج میبرند اما یکی با روحیهٔ عصیان گر جنایت را تنها نقطه آرامش خود میداند و دیگری با شخصیت جالب و جا افتاده خود و به لحاظ موقعیت شغلی اش نمیتواند همان روحیهٔ عصیانگر را داشته باشد و نتیجتاً با این واقعه به شکلی منطقی تر و البته محتاطانه تر برخورد میکند.
نفرین:
در نفرین نیز بحران روحی آدمها هم عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست؛ وهم سبب ساز فاجعه. زن که با شوهر بیمار و مالیخولیایی اش زندگی یکنواخت و کسالت باری دارد با آمدن کارگری جوان سعی میکند تا خلاء عاطفی اش را به وسیلهٔ او پر کند و شوهر زن با اقدامی جنون آمیز این آرامش موقت را از او میگیرد. تلاش موفق تقوایی و فیلمبردار خوبش، نعمت حقیقی، در انطباق فضای فیلم با خصوصیات فردی سه شخصیت اصلی فیلم تلاطمات روحی و عصیانهای درونی شان، مهمترین نکته مثبت فیلم به شمار میآید.
داییجان ناپلئون:
یکی از اصلیترین و ارزشمندترین نکات سریال دایی جان ناپلئون وجود شخصیتهای جا افتاده و در ذهن ماندنی است. بخشی از این موفقیت به نوشتهٔ ایرج پزشکزاد مربوط است، ولی بخش دیگر آن به تبحر تقوایی در انتخاب درست و به جای بازیگران و تسلطش در تکامل بخشیدن به شخصیتهای داستان در قالبی تصویری بازمیگردد.
ناخدا خورشید:
در ناخدا خورشید نیز که برداشتی آزاد از رمان 'داشتن و نداشتن' ارنست همینگوی است به واسطهٔ علاقه تقوایی به همینگوی و شخصیتهای داستانهایش باعث شده که او با شناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آنها هویت اقلیمی بدهد، بدون آنکه بر استحکام شخصیتهای آنها خدشهای وارد شود.
البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدمهایش، در اندازههایی فراتر از هری مورگان به 'ناخدا خورشید' نزدیک شده و به او ابعادی اسطورهای بخشیده و حتی برای تحقق این هدف، تعمداً از بخش پایانی داستان همینگ وی صرف نظر کرده است. او در کنار تأکید بر خشونت بدوی و مجذوب کننده ناخدا، به ویژگیهای بکر و اصیل این آخرین بازماندهٔ سازشناپذیر بندری پرت افتاده پرداخته است؛ و در قبال بها دادن افراطی به ناخدا با شخصیت پردازی سطحی همسرش رو برو هستیم. در صورتی که در کتاب همسر هری مورگان به نحو چشمگیر تری حضور دارد و گاهی همینگ وی بسیار به او نزدیک شده است.
علاوه بر این تقوایی تلاش بسیار داشته تا فضای محیط سنتی جنوب را به بیننده منتقل کند. به صحنه ورود مستر فرحان و نحوه رساندن او از داخل قایق به ساحل و همچنین صحنه عبور آخر مستر فرحان از طول مسیر اقامتش تا مکان استقرار لنج ناخدا، که ابتدا مکثی در کنار برکه آب میکند و پس از انعکاس تصویرش بر روی آب، به مسیر خودش ادامه میدهد و از کنار زنانی که لباسهای شسته شده را با خشونت بر زمین میکوبد میگذرد. با این حس و حال فضا و ظرافت و ایجاز استادانهای که در آن به کار رفته، به خوبی میتوان سرنوشت بد فرجام مستر فرحان را حدس زد.
ای ایران:
در فیلم ای ایران 'فضا سازی و شخصیت پردازی' تقوایی از انسجام کافی برخوردار نیست. در طول فیلم دو شخصیت نسبت به بقیه بیشتر نمود دارند: گروهبان مکوندی و معلم سرود که شخصیت و خصوصیات فردی و اخلاقی و طرز تلقی شان کاملاً با یکدیگر تفاوت دارد. گروهبان مکوند، یک نظامی خشن و کم ظرفیت، جاه طلب و دیکتاتور منش است که تعصبی کور کورانه به سیستم حکومت سلطنتی دارد و به لحاظ همین ذهنیت منجمد و بسته اش با هر گونه حرکت و تحول مخالف است، ولی معلم سرود بر خلاف وی فردی احساساتی و کما بیش آزاداندیش است.
با این دو شخصیت تا جایی که حضوری فردی و واقعی دارند میتوان کنار آمد، اما وقتی که قرار میشود 'تقوایی' این دو شخصیت را به عنوان دو دیدگاه و نماینده دو قشر در کلیت خود معرفی کند و این دو جریان را در مقابل هم قرار بدهد و سپس جانی یکی را بگیرد قشر هنرمند و معلم سرود ضعف کار او نمایان میشود. در چنین وضعی است که با آرمانگرایی رو بنایی و سطحی پایان فیلم رو به رو میشویم. معلم سرود میشود پیشگام و پیشتاز، و دانش آموزان پشت سر این قافلهسالار و پاسدار آزادی حرکت میکنند و سرود ای ایران را با کلام و پرداخت تازهای میخوانند و با تکیه بر آهن بودنشان، میروند تا طرحی نو دراندازند. در این میان، تقوایی نگاه آرمان خواهانه اش را بیش از همه در مورد پسر نوجوان گروهبان مکوندی اعمال میکند و به دین وسیله بین او و پدرش دیواری بلند میکشد. در اینجا باید به یک مورد مشترک که در تعدادی از فیلمهای تقوایی شاهد بودهایم اشاره کرد: افرادی که با [[ماسک کاغذی (پاکت کاغذی) چهره خود را میپوشانند. این تمهید ظریف در فیلمهای 'رهایی'، 'ناخدا خورشید' و 'ای ایران' به کار گرفته شده، و با توجه به استمرارش میتوان از آن به مثابه نوعی بیان تمثیلی غیرقابل توصیف یاد کرد که احتمالاً زمینههای آن از حضور تقوایی در جنوب و مشاهده عینی وضعیت رو به ویرانی آن ایجاد شده است.
مستندها:
در فیلمهای مستند تقوایی و حتی فیلم داستانی کوتاهش 'رهایی' نیز اهمیت فضا و محیط حس میشود. عمدتاً فیلمهای مستند وی از اعتبار جامعه شناختی برخوردارند. با این حال، در فیلمهای مستند اولیه او بیشتر وجه گزارشی کار و تأکید بر نمایش واقعیت مد نظر بوده، در صورتی که در فیلمهای باد جن، اربعین، مشهد قالی حضور تقوایی و دخالت ظریف و اندیشمندانه اش در ماهیت واقعیتی که به تصویر درآورده کاملاً نمایان است.
ناصر تقوایی از معدود سینماگران ایرانی است که ادبیات را خوب میشناسد و به قول خودش عاشق ادبیات است. او یک مجموعه داستان هم منتشر کرده که توقیف شد با نام «تابستان همانسال» که مشتمل بر هشت داستان به هم پیوسته است. این مجموعه داستان از جمله آثار شاخص ادبیات معاصر است. مدتی هم سردبیر مجله ادبی هنر و ادبیات جنوب بود. شاید همین نکته باعث شده تقوایی در آثارش، بیشتر از همه سینماگران ایرانی به اقتباس ادبی توجه نشان دهد. «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) براساس نوشته غلامحسین ساعدی، داستان یک سرهنگ بازنشسته و روابط او با دخترانش را روایت میکند که البته توقیف هم شد. در این فیلم شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در نقش خودشان بازی کردند. این فیلم برنده ی جایزه ی شیر نقره ی ونیز شد. «صادق کرده» (۱۳۵۱) نوشته خود تقوایی بود که سعید راد، محمدعلی کشاورز و عزتالله انتظامی در آن بازی میکردند. این تنها فیلمی است که تقوایی در آن از فلاشبک استفاده کرده که اتفاقاً فرم مورد علاقهاش هم نیست. «نفرین» (۱۳۵۲) نوشته تقوایی براساس داستان نه چندان برجسته «باتلاق» نوشته میکا والتاری ساخته شد. بهروز وثوقی، جمشید مشایخی و فخری خوروش در فیلم بازی کردند و فیلم گرچه با اقبال عمومی مواجه نشد اما فیلم مورد علاقه تقوایی و منتقدان است.
«ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) که اقتباسی از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است به گمان بسیاری برترین اقتباس سینمایی سینمای ایران محسوب میشود و بیتردید تسلط شگرف تقوایی بر ادبیات و البته اقتباس، کارگردانی استادانه در کنار بازیهای درخشان از امتیازات فیلم به حساب میآید. این فیلم جایزه یوزپلنگ برنز جشنواره مهم لوکارنو را هم گرفت.
«ای ایران» (۱۳۶۸) نوشته تقوایی با درونمایه هویت ملی و با بازی اکبر عبدی، حسین سرشار و غلامحسین نقشینه، موسیقی ناصر چشمآذر و فیلمبرداری محمود کلاری در لوکیشن ماسوله ساخته شد. فیلم به دلایلی از بخش مسابقه جشنواره فجر کنار گذاشته شد. «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی تا به امروز است. گرچه فیلم به گمان برخی، قوت فیلمهای دیگر تقوایی را ندارد ولی همچنان استادانه و دقیق کارگردانی شده. آنچه تقوایی را به عنوان یک استثنا در سینما مطرح میکند تنها کیفیت بالای آثارش نیست، بلکه انبوه کارهای ناتمامی است که در کارنامه دارد. مطمئناً مقصر تمام این «ناتمامها» کمالگرایی و تیزبینی اجتماعی تقوایی نیست و در برخی از موارد شرایط و وقایع مختلف حکومتی نیز سهیم بودهاند.
او در کارنامه خود چندین کار سینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی «داستانسرایان» (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نامآور ادبیات معاصر میپرداخت، از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود، «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی را هم بسازد که نشد. او پس از انقلاب پروژه عظیم کوچک جنگلی نوشته خودش را در سال۱۳۶۲ نیمهکاره گذاشت و دو پروژه مشهور «زنگی و رومی»(۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) نیز همچنان ناتمام رها شدهاند. تقوایی در دی ماه سال ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد، اما به دلایل مالی و عدم حمایت مراکز دولتی نیمهکاره ماند.
سریال:
- سریال داییجان ناپلئون (۱۳۵۴)
فیلم مستند:
- نانخورهای بیسواد
- آرایشگاه آفتاب
- تاکسی متر
- باد جن
- نخل
- بازار میناب
- موسیقی جنوب
- اربعین
- مشهد قالی
- فروغ فرخزاد
- تمرین آخر- تعزیه حر دلاور (۱۳۸۳): بواسطه نمایش این فیلم و چند اقدام دیگر، تعزیه در سازمان میراث جهانی یونسکو ثبت جهانی شد.
فیلم کوتاه:
- رهایی (۱۳۵۰) آرمان بحرینی (خط)
فیلم نامه:
- انسان کامل
- کبریت بی خطر
- چای تلخ
- کوچک جنگلی
داستان:
- تابستان همانسال (هشت داستان پیوسته)
جوایز:
- نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت به پاس یک عمر فعالیت هنری ۱۳۹۲
- نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹
- برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پنجمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناخدا خورشید ۱۳۶۵
- برنده جایزه تندیس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم سانفرانسیسکو برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- نشان نقره ششمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم نفرین ۱۳۵۲
- نشان برنز پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم صادق کرده ۱۳۵۱
آرامش در حضور دیگران:
تقوایی در آرامش در حضور دیگران با پشتوانهای از نویسندگی و ادبیات داستانی توانسته است فضای قصهٔ ساعدی را به خوبی پیاده کند. جدای از انتخاب درست و حساب شده بازیگران، تقوایی توانسته است به بهترین شکل فضای فاجعه را در خانوادهای ناهمگون که در راس آن یک سرهنگ به آخر خط رسیده و وا خورده قرار دارد به تصویر بکشد. صحنه به یادماندنی سان دیدن سرهنگ از درختان و نردههای حاشیه دانشکده افسری، نشانگر شناخت درست تقوایی از زبان تصویر است. شاید در واقع مهمترین و اصلیترین هنر سینما همین باشد، تصور خوب یک کارگردان از داستان و خوب به تصویر کشیدن آن. یکی از عواملی که باعث انتخاب این داستان از ساعدی شد علاقه تقوایی به شخصیتهای درون گرا و پرداختن به کمپلکسهای روانی افراد بود.
صادق کرده:
ظرافت و هنری که او در فضا سازی و شخصیت پردازی فیلم صادق کرده به خرج داده است نمایش هر دو طرز تلقی بدون سمت گیری یک سویه از دو شخصیت است که هر دو از یک حادثه واحد رنج میبرند اما یکی با روحیهٔ عصیان گر جنایت را تنها نقطه آرامش خود میداند و دیگری با شخصیت جالب و جا افتاده خود و به لحاظ موقعیت شغلی اش نمیتواند همان روحیهٔ عصیانگر را داشته باشد و نتیجتاً با این واقعه به شکلی منطقی تر و البته محتاطانه تر برخورد میکند.
نفرین:
در نفرین نیز بحران روحی آدمها هم عامل ایجاد جاذبه و دافعه میان آنهاست؛ وهم سبب ساز فاجعه. زن که با شوهر بیمار و مالیخولیایی اش زندگی یکنواخت و کسالت باری دارد با آمدن کارگری جوان سعی میکند تا خلاء عاطفی اش را به وسیلهٔ او پر کند و شوهر زن با اقدامی جنون آمیز این آرامش موقت را از او میگیرد. تلاش موفق تقوایی و فیلمبردار خوبش، نعمت حقیقی، در انطباق فضای فیلم با خصوصیات فردی سه شخصیت اصلی فیلم تلاطمات روحی و عصیانهای درونی شان، مهمترین نکته مثبت فیلم به شمار میآید.
داییجان ناپلئون:
یکی از اصلیترین و ارزشمندترین نکات سریال دایی جان ناپلئون وجود شخصیتهای جا افتاده و در ذهن ماندنی است. بخشی از این موفقیت به نوشتهٔ ایرج پزشکزاد مربوط است، ولی بخش دیگر آن به تبحر تقوایی در انتخاب درست و به جای بازیگران و تسلطش در تکامل بخشیدن به شخصیتهای داستان در قالبی تصویری بازمیگردد.
ناخدا خورشید:
در ناخدا خورشید نیز که برداشتی آزاد از رمان 'داشتن و نداشتن' ارنست همینگوی است به واسطهٔ علاقه تقوایی به همینگوی و شخصیتهای داستانهایش باعث شده که او با شناخت کامل از دو شخصیت اصلی داستان به آنها هویت اقلیمی بدهد، بدون آنکه بر استحکام شخصیتهای آنها خدشهای وارد شود.
البته تقوایی به لحاظ تعلق به محیط جنوب و آدمهایش، در اندازههایی فراتر از هری مورگان به 'ناخدا خورشید' نزدیک شده و به او ابعادی اسطورهای بخشیده و حتی برای تحقق این هدف، تعمداً از بخش پایانی داستان همینگ وی صرف نظر کرده است. او در کنار تأکید بر خشونت بدوی و مجذوب کننده ناخدا، به ویژگیهای بکر و اصیل این آخرین بازماندهٔ سازشناپذیر بندری پرت افتاده پرداخته است؛ و در قبال بها دادن افراطی به ناخدا با شخصیت پردازی سطحی همسرش رو برو هستیم. در صورتی که در کتاب همسر هری مورگان به نحو چشمگیر تری حضور دارد و گاهی همینگ وی بسیار به او نزدیک شده است.
علاوه بر این تقوایی تلاش بسیار داشته تا فضای محیط سنتی جنوب را به بیننده منتقل کند. به صحنه ورود مستر فرحان و نحوه رساندن او از داخل قایق به ساحل و همچنین صحنه عبور آخر مستر فرحان از طول مسیر اقامتش تا مکان استقرار لنج ناخدا، که ابتدا مکثی در کنار برکه آب میکند و پس از انعکاس تصویرش بر روی آب، به مسیر خودش ادامه میدهد و از کنار زنانی که لباسهای شسته شده را با خشونت بر زمین میکوبد میگذرد. با این حس و حال فضا و ظرافت و ایجاز استادانهای که در آن به کار رفته، به خوبی میتوان سرنوشت بد فرجام مستر فرحان را حدس زد.
ای ایران:
در فیلم ای ایران 'فضا سازی و شخصیت پردازی' تقوایی از انسجام کافی برخوردار نیست. در طول فیلم دو شخصیت نسبت به بقیه بیشتر نمود دارند: گروهبان مکوندی و معلم سرود که شخصیت و خصوصیات فردی و اخلاقی و طرز تلقی شان کاملاً با یکدیگر تفاوت دارد. گروهبان مکوند، یک نظامی خشن و کم ظرفیت، جاه طلب و دیکتاتور منش است که تعصبی کور کورانه به سیستم حکومت سلطنتی دارد و به لحاظ همین ذهنیت منجمد و بسته اش با هر گونه حرکت و تحول مخالف است، ولی معلم سرود بر خلاف وی فردی احساساتی و کما بیش آزاداندیش است.
با این دو شخصیت تا جایی که حضوری فردی و واقعی دارند میتوان کنار آمد، اما وقتی که قرار میشود 'تقوایی' این دو شخصیت را به عنوان دو دیدگاه و نماینده دو قشر در کلیت خود معرفی کند و این دو جریان را در مقابل هم قرار بدهد و سپس جانی یکی را بگیرد قشر هنرمند و معلم سرود ضعف کار او نمایان میشود. در چنین وضعی است که با آرمانگرایی رو بنایی و سطحی پایان فیلم رو به رو میشویم. معلم سرود میشود پیشگام و پیشتاز، و دانش آموزان پشت سر این قافلهسالار و پاسدار آزادی حرکت میکنند و سرود ای ایران را با کلام و پرداخت تازهای میخوانند و با تکیه بر آهن بودنشان، میروند تا طرحی نو دراندازند. در این میان، تقوایی نگاه آرمان خواهانه اش را بیش از همه در مورد پسر نوجوان گروهبان مکوندی اعمال میکند و به دین وسیله بین او و پدرش دیواری بلند میکشد. در اینجا باید به یک مورد مشترک که در تعدادی از فیلمهای تقوایی شاهد بودهایم اشاره کرد: افرادی که با [[ماسک کاغذی (پاکت کاغذی) چهره خود را میپوشانند. این تمهید ظریف در فیلمهای 'رهایی'، 'ناخدا خورشید' و 'ای ایران' به کار گرفته شده، و با توجه به استمرارش میتوان از آن به مثابه نوعی بیان تمثیلی غیرقابل توصیف یاد کرد که احتمالاً زمینههای آن از حضور تقوایی در جنوب و مشاهده عینی وضعیت رو به ویرانی آن ایجاد شده است.
مستندها:
در فیلمهای مستند تقوایی و حتی فیلم داستانی کوتاهش 'رهایی' نیز اهمیت فضا و محیط حس میشود. عمدتاً فیلمهای مستند وی از اعتبار جامعه شناختی برخوردارند. با این حال، در فیلمهای مستند اولیه او بیشتر وجه گزارشی کار و تأکید بر نمایش واقعیت مد نظر بوده، در صورتی که در فیلمهای باد جن، اربعین، مشهد قالی حضور تقوایی و دخالت ظریف و اندیشمندانه اش در ماهیت واقعیتی که به تصویر درآورده کاملاً نمایان است.