در سن پنج سالگی مادرش او را ترک میکند و سرپرستیاش را خالههایش در نیواورلئان به عهده میگیرند. از سن ده سالگی شروع به نوشتن میکند و اولین داستانش میریام در بیست سالگی منتشر میشود.
اولین رمانش صداهای دیگر، اتاقهای دیگر شخصیت او را به عنوان کسی که دیگران را همواره به چالش میکشد معرفی کرد.
او دوست تنسی ویلیامز بود اما این دوستی با موفقیت صبحانه در تیفانی کمرنگ شد. کاپوتی شش سال را صرف نگارش کتاب در کمال خونسردی کرد که برگرفته از خبر واقعی قتلعام یک خانواده در کانزاس است و به او فرصت میدهد تا اولین رمان غیر داستانی اش را بنویسد. او زمان زیادی را صرف مصاحبه با شاهدان و دو قاتل و بررسی گزارش پلیس میکند. این کتاب در سال ۱۹۶۵ با تیراژی میلیونی برای او شهرت، موفقیت و ثروت به همراه میآورد. با این کتاب به اوج موفقیت میر سد و نمیتواند هرگز کتاب دیگری در این اندازه بنویسد زندگینامه نویسش جرالد کلارک علت را زمان طولانی تحقیق و خستگی ناشی از کار سنگین میداند اما دلیل واقعی افسردگی او اعتیاد شدید به الکل و تأثیری است که دیدار او با پری اسمیت یکی از قاتلین بر او بجا گذاشته او که همجنسگرا بود رابطهای عاطفی با اسمیت برقرار میکند همچنین کاپوتی در او خود را میبیند اگر به ادبیات گرایش پیدا نمیکرد.
در سال ۱۹۵۸ کتاب ۱۲۰ صفحهای صبحانه در تیفانی او را به شهرت میرساند. این کتاب که از زبان راوی داستان که نویسنده جوانی است بازگو میشود و شرح دیدار نویسنده با همسایه طبقه پایین خانهاش است که دختری جوان زیبا اما غیر متعارف است که هر آنچه آزادی اش را محدود کند برنمیتابد. سبک جالب نگارش کاپوتی زیبایی این داستان تلخ و شیرین را دو چندان میکند.
فیلم ترومن کاپوتی به کارگردانی بنت میلر در سال ۲۰۰۵ که نویسنده را در زمان نگارش کتاب در کمال خونسردی به تصویر میکشد، اسکار بهترین هنرپیشه مرد را برای فیلیپ سیمور هافمن به ارمغان میآورد. در کمتر از یکسال فیلم دیگری در مورد او بنام بدنام اکران میشود که نشان میدهد تا چه حد زندگی و کارهایش همچنان بحثبرانگیز است. ترومن کاپوتی خود در فیلم قتل با مرگ به کارگردانی رابرت مور (۱۹۷۶) در کنار بازیگرانی چون پیتر سلرز، الک گینس و پیتر فالک نقش آفرینی میکند