توران میرهادی، از پدری ایرانی به نام سید فضلالله که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام گرتا دیتریش در شمیران به دنیا آمد. توران چهارمین فرزند این خانواده بود که روی هم پنج فرزند دختر و پسر داشتند. یکی از خواهران توران، ایراندخت میرهادی، پزشک معروف ایرانی است. پدر آنها که دانش آموختهٔ مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود، یکی از تکنوکراتهای برجستهٔ ایران در دورهٔ رضا شاه بهشمار میرفت و در پروژهٔ ساختمان و راهاندازی راه آهن سرتاسری ایران مورد اعتماد شاه بود. مادرش گرتا که دانشآموختهٔ آموزش هنر از دانشگاه مونیخ بود، نقاشی و مجسمهسازی میکرد. او پس از مدتی زندگی در ایران، افزون بر خانهداری در هنرستان کمال الملک به کار پرداخت و به هنرجویان مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و ایرانی زیست و بزرگ شد.
توران در سال ۱۳۱۱ آموزش بیرون از خانه را آغاز کرد. نخست برای شش ماه به مدرسهٔ آلیانس فرانسه در خیابان ژاله تهران رفت. پس از آن با تصمیم مادر که آموزش با سه زبان آلمانی در خانه و فارسی و فرانسه در دبستان را برای او سخت میپنداشت، به دبستان آذر در سرچشمه تهران منتقل شد و سالهای ابتدایی را در این دبستان به پایان برد. پس از آن در سال ۱۳۱۷ به دبیرستان نوربخش در خیابان قوام السلطنه رفت و تا سال ۱۳۲۴ در این دبیرستان آموزش دید. با پایان دبیرستان در همین سال در رشتهٔ علوم طبیعی (زیستشناسی) دانشگاه تهران پذیرفته شد. در همین دوره او نخست با جبار باغچهبان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش میبرد، آشنا شد. حضور در کنار جبار باغچهبان به او اهمیت آموزش سواد پایه را یادآوری کرد. در کنار این کار او به عنوان دانشجوی آزاد به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار در دانشکده ادبیات میرفت که علوم تربیتی و اصول آموزش و پرورش درس میداد. تجربههایی که او از این دو استاد به دست آورد سبب شد که تصمیم بگیرد در راهی دانش بیاموزد که علاقهاش را داشت. به این سبب از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و تصمیم گرفت برای آموزش در زمینهٔ علوم تربیتی و روانشناسی به اروپا برود. نخست قصد رفتن به سوئد را داشت، اما در نهایت در پاییز ۱۳۲۵ از پاریس سردرآورد. در این هنگام یک سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود و اروپا ویرانهای بود که از داغ جنگ و گرسنگی میسوخت. ارادهٔ توران برای آموختن سبب شد که این دشواریها مانعی در راه هدف او نشود. خود را با وضعیت ناگوار پس از جنگ در اروپا سازگار کرد. با جیره خوراک روزانه میساخت و حتی در پروژههای بازسازی بخشهای گوناگون اروپا که با همیاری دانشجویان اجرا میشد مشارکت میکرد. با این هدف یک بار به هرزگوین و یک بار هم بهکوههای تاترا چکسلواکی رفت و در بازسازی راهآهن آن مناطق شرکت کرد. این سفرها و دیدن چهرهٔ اروپا پس از این جنگ ویرانگر چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که از همان هنگام به نقش آموزش و پرورش در پاسداری از ارزشهای انسانی یا ویران کردن آن پی برد. در این دوره او نخست رشتهٔ روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن به پایان رساند و پس از آن رشتهٔ آموزش پیش دبستان را در کالج سوونیه ادامه داد. شانس بزرگ او در این دوره این بود که توانست در کلاسهای درسهنری والون که با ژان پیاژه دو غول روانشناسی و شناختشناسی کودک در سدهٔ بیستم بودند، حضور یابد. موضوع نظریههای رشد هنری والون و ژان پیاژه در این دوره حتی در اروپا تازه بود و میرهادی فرصتی نادر داشت که این دیدگاهها را بیاموزد و در ایران به کار ببندد. در همین دوره بود که او در جریان آموزشهای خود با آموزشگران بزرگ اروپا و آمریکا همچون فریدریش فروبل، هاینریش پستالوزی، اوید دکرولی، جان دیوئی، سلستین فرنه و ماریا مونته سوری آشنا شد. در میان این استادان او بیش از دیگران به روش و رویکرد اوید دکرولی پزشک و آموزشگر بلژیکی گرایش نشان میداد و دلبستهٔ آن شد. همچنین در شیوهٔ اداره مدرسه او وابسته به نظریههای سلستین فرنه بود.
توران میرهادی در زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران خود در در کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی گرفتار آمده بود. فضا برای فعالیتهای فرهنگی مناسب نبود. نخستین کار او در این دوره حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربههایی بود که در اروپا آموخته و از آن سرشار بود. پس از چندی نیز در دبیرستان نوربخش که زمانی در آن درس خوانده بود، به کار آموزش زبان فرانسه پرداخت. اما اینها او را راضی نمیکرد. در این سالها او مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی که شیفته و نگران سرنوشت ایران بودند خود را درگیر جنبش ملی شدن نفت و پیامدهای آن کرده بود. در سال ۱۳۳۱ این فعالیتها او را با جوانی به نام سرگرد جعفر وکیلی که از افسران روشنفکر زمانه خود بود آشنا کرد. این آشنایی به ازدواج کشید، اما پس از کودتای نفتی سال ۱۳۳۲ با اعدام این افسر جوان رشتهٔ زندگی مشترک کوتاهشان گسسته شد. میوهٔ این زندگی پسری به نام پیروز است.
شکلگیری نظام نهاد کودکی در ایران مانند همهٔ کشورهایی که این دوره را پیمودهاند، فرایندی پیچیده و تودرتو را دربرمیگیرد. در ایران هستههای اولیهٔ این نظام از دوره مشروطه و با کوشش کوشندگان فرهنگ کودک در عرصههای گوناگون،بهداشت کودکی، آموزش و پرورش، حقوق کودک، ادبیات کودکان، زیست افزارهای کودکی آغاز شد و در عصر پهلوی اول با کوششهای بعدی کسانی مانند جبار باغچهبان، محمدباقر هوشیار و نامهای بسیار دیگر در عرصهٔ پزشکی و بهداشت و به ویژه جنبش زنان شکل اولیهٔ خود را به دست آورد.
از دهه ۱۳۳۰ چندین عامل موازی به شکلگیری شتابان این نظام نهادین کمک کرد. نخست گسترش جامعه شهری ایران و تغییر نسبت جمعیت شهرنشین نسبت به جمعیت روستایی بود که روز به روز به سود جامعهٔ شهری تغییر مییافت. در کنار آن با پایهگذاری صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) که پس از جنگ جهانی دوم برای کمک به کودکان جنگزده پایهگذاری شده بود و کمکم با دور شدن از سالهای جنگ، بهداشت و آموزش عمومی کودکان را هدف میگرفت و نقشی که در این زمینه در ایران برعهده گرفته بود، زمینههای تحول در درک از نهاد کودکی در جامعه فرهنگی و طبقات میانه جامعه جا میافتاد. همین دگرگونیها سبب شد گروههای دانشگاهی و دانشآموختگان ایرانی در عرصههای گوناگون علوم زیستی و انسانی عوامل لازم برای استقرار و تثبیت نظام نهاد کودکی را در ایران پیدا کنند.
توران میرهادی در کنار نامهایی مانند لیلی ایمن، معصومه سهراب، توران اشتیاقی و بسیاری کسان دیگر که بیشتر هم از زنان دانشآموخته و فرهنگی جامعه ایران بودند، در سپهری که یک سوی آن دولت بود و سوی دیگر آن نهادهای اجتماعی و فرهنگی، گام به گام شالودههای نظام نهاد کودکی را میریختند و پیش میبردند. این گروه در عرصهٔ آموزش و پرورش در نقش مشاوران برجسته، به تحول نظام آموزشی کمک میرساندند، در عرصه ادبیات کودکان، ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتابهای کودکان میکردند، در گفتگو و مشاوره با دولت سرانجام توانستند طرح راهاندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را که یکی از برجستهترین و کاراترین نهادهای فرهنگی دورهٔ پهلوی دوم بود، به تصویب برسانند. در عرصهٔ آموزش کودکان روستایی با پایهگذاری سپاه دانش به آموزشیاران این نهاد آموزش و مشاوره میدادند و با فراگیر شدن آموزش ابتدایی و راهاندازی نشریههای پیک که شامل پیک دانش آموز، پیک معلم، پیک خانواده بود، توانستند محتوای آموزشی را با فعالیتهای خلاق و فرهنگی پیوند دهند. همچنین این گروه با کار در نشریههای سرتاسری مانند روزنامهها و مجلهها و رسانههای عمومی مانند رادیو و تلویزیون توانستند اندیشهٔ تغییر نگاه به کودکان را در جامعه بزرگسالان جا بیندازند. تغییر نگاه بزرگسالان به کودکان سبب شد که نیازهای آنها مانند بازی و سرگرمی و ورزش و همچنین زیست افزارهای ویژهٔ کودکی به رسمیت شناخته شود و در این زمینه بازار گسترده اقتصادی ایجاد شود. همچنین فعالیت گسترده حقوقدانانی مانند مهرانگیز منوچهریان از چند دهه پیشتر و تاج زمان دانش در همین دوره سبب شد که در دههٔ ۴۰ دادگاه اطفال به جای دادگاههای عمومی و کانون اصلاح و تربیت به جای زندانهای عمومی و پرورشگاهها به جای بنگاه صغاربنشیند. چنین بود که از نیمههای دههٔ ۴۰ به بعد با این کوششها جامعهٔ ایران اندکاندک نگاهش را به کودکان و نیازهای آنان تغییر داد. روندی که همچنان در همهٔ سطوح ادامه دارد.
توران میرهادی سبب گرایشش به ادبیات کودکان را علاقهای میداند که در کودکی و در خانواده پیدا کرد. دو کتاب به زبان آلمانی به نام فیدل استارماتس و مایا دختر گریزان از کندو داستانهایی هستند که برای یک عمر روی او تأثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسرکی در جنگ جهانی اول است در او روحیه صلح طلبی و ضد جنک را پدید آورد و داستان دوم انگیزههای کار برای جامعه را در او کاشت. در کنار اینها خدمتکاران خانه برای او افسانههای و ترانههای عامیانه میگفتند که همواره منبعی سرشار از لذت و آگاهی را برای او میساختند. میرهادی خود براین باور است که گروهی که به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی در خانوادههایی رشد کردند که در آنها کتابهایی برای کودکان وجود داشت.
پس از آن توران میرهادی ادبیات کودکان را هنگامی از جنبه علمی و اجتماعی شناخت که در فرانسه بود. در این کشور و در چارچوب نظام آموزشی به نقش بدون جانشین ادبیات و هنر کودکان در رشد اجتماعی و فرهنگی کودکان پی برد و پس از آن هنگامی که به ایران برگشت، این تجربهها را در قالب گفتگوهایی با دوست دوران نوجوانی خود لیلی ایمن در میان گذاشت. پس از آن از سال ۱۳۳۲ این دو در کنار آذر رهنما که مجله سپیده فردا را منتشر میکرد قرار گرفتند و نتیجه کارشان این بود که در سال ۱۳۳۵ نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانههای ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایهگذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ بهطور غیررسمی و پراکنده ادامه یافت.
راه اندازی شورای کتاب کودک در ایران به معنای رسمیت یافتن نهاد ادبیات کودکان در ایران است. از هنگام پایهگذاری این نهاد تا اکنون که نیم سده از این رخداد میگذرد، توران میرهادی نقش برجستهای را در هدایت و راهبری ادبیات کودکان ایران در عرصه ملی و بینالمللی داشتهاست. تسلط او به زبانهای آلمانی، فرانسه و انگلیسی او را فراتر از مرزهای ملی برده است و همواره از او چهرهای فرامرزی ساخته است. توران میرهادی در سالهای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگرههای بینالمللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن مشارکت داشتهاست.
خانم میرهادی در پی سکته مغزی در شهریور ۱۳۹۵ در بیمارستان بستری شد. وی در ۱۸ آبانماه ۱۳۹۵ در سن ۸۹ سالگی، درگذشت.
مراسم خاکسپاری او صبح جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵ با حضور جمع پرشماری از اهالی فرهنگ و هنر در باغ خانهٔ هنرمندان ایران برگزار شد. سپس پیکر او به امامزاده عبدالله شهرری منتقل شد تا در کنار پسرش، که سالها پیش در جریان سیل جان خود را از دست داد، برای همیشه آرام گیرد
- آن که رفت، آن که آمد. تورانمیرهادی (خمارلو)؛ نقاشی از مهرنوش معصومیان. تهران: فاطمی (واژه)، ۱۳۷۷.
- تعلیمات اجتماعی تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمینه باغچه بان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر. تهران: وزارت فرهنگ، ۱۳۴۳.
- تعلیمات اجتماعی سوم دبستان. توران میرهادی. تهران: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۴۷.
- تعلیمات اجتماعی و چهارم برای کلاس چهارم دبستان. توران میرهادی، با همکاری لیلی آهی (ایمن)، ثمینه باغچه بان (پیرنظر)، علی اصغر مهاجر. تهران: وزارت آموزش و پرورش، [بی نا].
- توران میرهادی. توران میرهادی. تهران: دیبایه، ۱۳۸۶.
- جستجو در راهها و روشهای تربیت. توران میرهادی (خمارلو). تهران: آتلیه، ۱۳۶۲.
- دو گفتار: کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه. توران خمارلو (میرهادی). [بی جا: بی نا]، ۱۳۵۷.
- راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان.]تهران[: سازمان کتابهای درسی ایران، وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۵۲.
- فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. پدیدآورنده شورای کتاب کودک؛ زیرنظر تورانمیرهادی (خمارلو)، ایرج جهانشاهی. تهران: شرکت تهیه و نشرفرهنگنامه کودکان و نوجوانان،۱۳۷۱ - .
- فهرست کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان. [تهران]: شورای کتاب کودک، ۱۳۴۷.
- کتاب فارسی اول. مولفان ثمینه باغچهبان، جهانگیر شمسآوری؛ همکاران تورانمیرهادی، یحیی فیوضات؛ نقاشی از محمد زمان زمانی، پرویز کلانتری، نورالدین زرین کلک؛ خطاطی از سیف الله یزدانی. تهران: فرانکلین، وزارت آموزش و پرورش، سپاه دانش، ۱۳۴۲ ،۱۳۴۴.
- کتاب کار مربی کودک: برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک وکودکستان. نوشته توران خمارلو (میرهادی). تهران: آگاه، ۱۳۷۰.
- گذری در ادبیات کودکان. تالیف لیلی ایمن (آهی)، توران خمارلو (میرهادی)، مهدخت دولتآبادی. -- تهران: شورای کتاب کودک، ۱۳۵۷.
- مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران. توران میرهادی و سیمینضرابی. تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳.