مارسل پروست چهل روز پس از پایان خونین کمون پاریس در اوتوی (امروزه حومهٔ «پاریس») به دنیا آمد. پدرش آدرین پروست پزشکی سرشناس بود که دربارهٔ بیماری وبا در اروپا و آسیا تحقیق میکرد. مادرش ژن وی، زنی فرهیخته و علاقهمند به هنر و ادبیات فرزند یک دلال ثروتمند بورس بود. با آنکه مادرش یهودی بود اما مارسل با مذهب پدرش که کاتولیک بود رشد و پرورش یافت. او را روز ۵ اوت ۱۸۷۱ در کلیسا غسل تعمید دادند. تنها برادرش روبر که بعدها حرفهٔ پدر را دنبال کرد، در ۲۴ مارس ۱۸۷۳ متولد شد.
وی در سال ۱۸۸۲ وارد مدرسهٔ کندروسه شد. در سال ۱۸۸۶ در شانزلیزه با مری دو بنارداکی دختر یک اشرافزادهٔ لهستانی آشنا شد که در رمان در جستجوی زمان از دست رفته یکی از الگوهای ژیلبر سوان بود. در خلال سالهای ۱۸۸۸–۹ در کندورسه به کلاس فلسفه رفت که دبیر آن «ماری آلفونس دارلو» (۱۹۲۱–۱۸۴۹) بر تربیت فکری او اثر بسیار گذاشت، با نشریهٔ ادبی دبیرستان به نام روو لیلاس همکاری کرد و پایش به محافل اشرافی باز شد. مارسل پروست در ۱۵ ژوئیه ۱۸۸۹ دیپلم ادبی گرفت. در نامهای به آناتول فرانس (که در «جستجو» همان برگوت نویسندهاست) مینویسد که از چهار سال پیش کتابهای او را حفظ کردهاست.
در ماه نوامبر سال ۱۸۸۹ دورهٔ یک سالهٔ سربازی داوطلبانهٔ پروست در هنگ ۷۶ پیاده اورلئان آغاز شد. در ۱۹ مارس همان سال مادربزرگ پدریاش در ایلیه(الگوی کومبره در جستجو) درمیگذرد و در دوم ژوئیهٔ سال ۱۸۹۰ مادربزرگ مادری خود را از دست داد. او در این سال در دانشکدهٔ حقوق پاریس نامنویسی کرد. در سال ۱۸۹۱ گذشته از دانشکدهٔ حقوق بطور نامرتب در کلاسهای آلبر سورل و آناتول لوروا بولیو در دانشکدهٔ علوم سیاسی و در کلاسهایبرگسون در سوربن شرکت کرد. دوستی وی با ژان پوکه (یکی دیگر از الگوهای ژیلبر سوان) در این سال آغاز شد. او تابستان را در کابور (یکی از الگوهایبلبک در «جستجو») گذراند.
در سال ۱۸۹۲ فعالیتهای ادبی جدی پروست آغاز شد و او همکاریش را با نشریهٔ لو بانکه شروع کرد. در این نشریه ۱۵ مقاله از پروست چاپ شد که بعدها در کتاب خوشیها و روزها دوباره منتشر شد. در این سال او با آناتول فرانس آشنا شد. در رفتوآمد هرچه بیشتر به محافل اشرافی به کنتس لور دوشنیه (یکی از الگوهای دوشس دو گرمانت) دلبسته شد. در سال ۱۸۹۳ با کنت روبر دو مونتسکیو (از مشخصترین الگوهای بارون دوشارلوس) و کنتس گرفول (از دیگر الگوهای دوشس دو گرمانت) آشنا شد. در این سال رمان بیاعتنا را نوشت که میتوان آن را نخستین طرح عشق سوان دانست. در ۱۰ اکتبر لیسانس حقوق خود را دریافت کرد. سال ۱۸۹۴ رفتوآمد هر چه بیشتر پروست به محافل اشرافی فوبور سن ژرمن محلهٔ اشراف پاریس آغاز شد و تدارک لیسانس ادبیات در سوربن با درس خصوصی نزد دارلو فراهم گشت. در همین سال است که دوستی او با رنالدو آن (۱۹۴۷–۱۸۷۴) موسیقیدان جوانونزوئلایی و شاگرد ماسنه شکل میگیرد. در آوریل این سال با اسکار وایلد آشنا شد.
در ماه مارس سال ۱۸۹۵ لیسانس ادبیات خود را نیز دریافت کرد. در ماه ژوئن در مسابقهای برای گرفتن سمت دستیار کتابدار در کتابخانهٔ مازارن پاریس برنده شد. او همکاری خود را با نشریات ادبی را ادامه داد. برای نخستین بار با سونات در دو مینور برای پیانو و ویلن اثر سن سان آشنا شد (در جستجو به صورتسونات ونتوی درآمد) و نگارش رمان ژان سنتوی آغاز شد. در سال ۱۸۹۶ رمان بی اعتنای وی در نشریهٔ زندگی معاصر چاپ شد. همچنین ۴ شعر از او که رنالدو آن برای آنها آهنگ ساختهبود نیز به چاپ رسید. در ۱۳ ژوئن همان سال چاپ کتاب خوشیها و روزهای وی با مقدمهٔ آناتول فرانس و تصاویر مادلن لومرمنتشر شد. اما این سال با مرگ دایی بزرگ و پدربزرگ مادری پروست مقارن بود.
در فوریهٔ سال ۱۸۹۷ با ژان لورن روزنامهنگاری که پروست را به همجنسگرایی متهم کرده بود، دوئل کرد. سال ۱۸۹۹ آغاز علاقهٔ پرشور پروست به آثار جان راسکین هنرشناس انگلیسی است. او ترجمهٔ تورات آمیین راسکین را در همین سال آغاز کرد؛ و در ژوئن سال ۱۹۰۲ ترجمهٔ تورات آن را به پایان رساند. این اثر در سال ۱۹۰۴ منتشر شد. در سال ۱۹۰۰ پروست از کتابخانهٔ مازارن برکنار میشود. مقالات پروست دربارهٔ سالنهای پاریسی برای روزنامهٔ فیگارو در سال ۱۹۰۳ آغاز میشود. در نوامبر همان سال پدر پروست از دنیا رفت. در ماه سپتامبر سال ۱۹۰۵ مادرش را نیز از دست داد و در ماه دسامبر، در بولونی سورسن زیر نظر دکتر سولیه بستری شد. سال ۱۹۰۶ در آپارتمان شمارهٔ ۱۰۲ بولوار هوسمن ساکن شد. دیوارهای اتاق خوابش را با لایهای از چوبپنبه پوشاند تا سر و صدای بیرون در آن رخنه نکند. ترجمهٔ کنجد وسوسنها اثر راسکین را منتشر کرد.
پروست در ژانویهٔ سال ۱۹۰۸ نگارش اثر عظیمش جستجو را آغاز کرد. سال ۱۹۰۹ او هر گونه رفتوآمد را کنار گذاشت و یکسره به نوشتن پرداخت. نخستین نگارش عشق سوان در همین سال به پایان رسید. در سال ۱۹۱۲ بخشهایی از جستجو در روزنامهٔ فیگارو چاپ شد. سال ۱۹۱۳ پس از شکست تلاشهای بسیارش برای قبولاندن اثر به چند ناشر، سرانجام انتشارات برنار گراسه میپذیرد که «در جستجوی زمان از دست رفته» را در سه جلد به خرج نویسنده چاپ کند. طرف خانه سوان در نیمهٔ دوم نوامبر منتشر شد. در ماه اوت سال ۱۹۱۶ از انتشارات برنار گراسه جدا شد و حق چاپ جلد دوم اثر خود را به گالیمار واگذار کرد.
در سال ۱۹۱۸ پروست مقدمهای برای گفتههای نقاش نوشتهٔ ژاک امیل بلانش نوشت. در ماه ژوئن در سایهٔ دوشیزگان شکوفا و مجموعه مقالات pastiches et Melamges چاپ شد. در ماه نوامبر جایزهٔ ادبی گنکور به در سایهٔ دوشیزگان شکوفا تعلق گرفت و پروست ناگهان معروف میشود. او در سال ۱۹۲۰ بخش اول طرف گرمانت، در سال ۱۹۲۱ بخش دوم طرف گرمانت و بخش اول سودوم و گماره و در سال بخش دوم سودوم و گماره در سه جلد را چاپ میکند.
پروست از کودکی بیمار بود و سلامتی شکننده ای داشت. او در سال ۱۸۸۰ برای نخستین بار دچار حملهٔ بیماری آسم شد. سرانجام در میانهٔ اکتبر سال ۱۹۲۲ به برونشیت دچار شد و روز هجدهم نوامبر جان سپرد. مارسل پروست در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شدهاست.
پس از مرگ او، در سال ۱۹۲۳ اسیر در دو جلد، در سال ۱۹۲۵ گریخته در دو جلد، در سال ۱۹۲۷ زمان بازیافته در دو جلد، در سال ۱۹۵۲ رمان ژان سنتوی در دو جلد و در سال ۱۹۵۴ اثر ناتمام ضد سنتبوو به چاپ رسید.
رابطهٔ عاشقانهٔ رنالدو آن و پروست از نخستین دیدارشان در ژوئن ۱۸۸۴ شکل گرفت و با خشم و حسادت در تابستان ۱۸۹۵ پایان یافت. پروست کههمجنسگرایی را یک انتخاب میدانست تلاش میکرد رابطهٔ خود را مخفی نگاه دارد. با این وجود برخی از اطرافیان آنها از این رابطه آگاه بودند و امروزه از نامههای باقیمانده چنین برداشت میشود که پروست رنالدو آن را عاشقانه دوست داشتهاست. با وجود آنکه رابطه جنسی آنها یک سال بیشتر دوام نیاورد وانگهی پروست و آن تا زمان مرگ پروست در ۱۹۲۲ دوستان نزدیکی باقی ماندند. آنها علایق هنری مشترک بسیاری داشتند و با یکدیگر در اپراها و سالنهاحضور مییافتند. رنالدو آن از افرادی بود که بر زندگی پروست تأثیر قابل توجهی گذارد.[۱]