او پس از فارغالتحصیلی بهسبب دیدگاههای اعتراضیاش به یک روزنامه محلی در نزدیکی مرز لهستان فرستاده شد؛ اما پس از مدتی دوباره به مینسک بازگشت و کار خود را در روزنامهای تحت عنوان «Selskaya» آغاز کرد. از فعالیتهای دیگر خانم سوتلانا آلکسویچ، نشر مقالات در روزنامههایی همچون «پریپیاتسکایا گازتا»، «بیریوزا»، «سلسکی گازتا»، «نیومان» و «مایاک کمونیسم» است که از سال 1972 تا 1984 به آن مشغول بود. این نویسنده بلاروسی در سال 1983 به عضویت اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی درآمد و نخستین کتاب خود به نام «جنگ چهره زنانه ندارد» را در این سال تالیف کرد.
خانم سوتلانا آلکسویچ دارنده چندین جایزه ادبی خارجی و بینالمللی است که از آن جمله میتوان به جایزه «تریومف» روسیه، «جایزه رمارک» و «جایزه ملی منتقدان آمریکا» اشاره کرد. همچنین جایزه ادبی مدیسی فرانسه در سال (2013)، جایزه صلح ناشران آلمان (2013)، جایزه آزادی بیان آکسفورد (2007)، کسب جایزه حلقه ملی منتقدان کتاب (2005) و همچنین جایزه کتاب لایپزیک (1998) از جمله جوایزی است که این نویسنده و روزنامهنگار بلاروسی پیش از رسیدن به جایزه نوبل ادبیات در سال 2015 کسب کرده است. وی در سال ۲۰۱۳ نیز برنده جایزه صلح اتحادیه ناشران و کتابفروشیهای آلمان در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شده بود. الکسیویچ از منتقدان دولت کشورش بلاروس است و در
یک دوره، از سوی دولت بلاروس مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، از جمله تلفنش شنود میشد و اجازه حضور در محافل عمومی را نداشت.خانم الکسیویچ پس از سالها اقامت در تبعید به کشورش بازگشت، اما زندگی در وطن باعث نشد که دست از انتقادهای سیاسی خود بردارد. این نویسنده از "تمدن رنج و اشک" سخن میگوید و معتقد است که ۷۰درصد مردم کشورش هنوز خواهان دیکتاتوری مانند استالین هستند. به گفته این روشنفکر برجسته، عده زیادی از شهروندان بلاروس، به ویژه افراد سالخورده، از رژیم خودکامهی الکساندر لوکاشنکو حمایت میکنند، زیرا از هر نوع تحولی میترسند. به همین دلیل نباید در کوتاه مدت انتظار دگرگونیهای اساسی در جامعه بلاروس را داشت.
خانم آلکسویچ از اوایل سالهای دهه 2000 میلادی با سفر به اروپا در کشورهای ایتالیا، فرانسه و آلمان سکونت کرد و در سال 2013 به بلاروس آمد و دوباره مقیم این کشور شد.
جایزه نوبل ادبیات یکی از شش جایزه نوبل (فیزیک، شیمی، ادبیات، اقتصاد، صلح و فیزیولوژی یا پزشکی) است و هر سال به نویسندهای داده میشود که به گفته آلفرد نوبل «برجستهترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» را نوشته باشد. این جایزه علاوه بر اهمیت و اعتبار ادبی، گرانبهاترین جایزه جهان است و مبلغ هشت میلیون کرون سوئد، برابر ۸۷۰ هزار یورو یا حدود یک و نیم میلیون دلار ارزش دارد. جایزه نوبل در رشته ادبیات از سال ۱۹۰۱ تا کنون ۱۰۶ بار روی هم به ۱۱۱ نویسنده تقدیم شده است. امسال چهرههایی چون «سوتلانا آلهیوویچ» نویسنده و روزنامهنگار اهل کشور بلاروس، «هاروکی موراکامی» مشهورترین نویسنده حال حاضر کشور ژاپن، «نگوگی وا تیونگو» کنیایی، «فیلیپ راث» که به برزگترین رماننویس در قید حیات آمریکا شهرت دارد، «جویس کرول اوتس» نویسنده پرکار آمریکایی و «آدونیس» شاعر معروف سوری از شانسهای دریافت جایزه نوبل ادبیات بودند.
آکادمی سوئد سوتلانا الکسیویچ(Svetlana Alexievich)، نویسنده اهل بلاروس، را برنده جایزه ادبی نوبل ۲۰۱۵ اعلام کرد. اعضای آکادمی سوئد او را به دلیل "روایات چندصداییاش، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست" ستودهاند.
خانم الکسیویچ تاکنون چند داستان کوتاه، مقاله و گزارش نوشته است ولی خود میگوید تحت تاثیر الس آدامیویچ، نویسنده اهل بلاروس، صدای خود را در ژانری موسوم به "رمان جمعی" یا "رمان-سند" پیدا کرده است که تلفیق خاطرات افراد از زبان خودشان با روایتهای مستقیم، اسناد و گزارشهای یک رخداد یا دوره زمانی است.
از آثار دیگری که تأثیر قابل ملاحظهای بر آثار «الکسیویچ» داشتهاند میتوان به دستنوشتههای «سوفیا فدروشنکو» پرستار و نویسنده روس از تجارب سربازان در جنگ جهانی اول (1959-1888) و همچنین گزارشهای مستند «آلس آدمویچ» نویسنده اهل بلاروس از وقایع جنگ جهانی اول بین سالهای (1927 تا 1994) اشاره کرد.
او به همین سبک، کتاب "پسران زینک (تابوت فلزی)؛ صداهای شوروی از جنگ افغانستان" را نوشته است که خاطرات سربازان اتحاد جماهیر شوروی سابق و مادرانشان از جنگ افغانستان است - مادرانی که برخی از آنها فرزندانشان را در این جنگ از دست دادهاند. "صداهایی از چرنوبیل، تاریخ شفاهی یک فاجعه اتمی" مشهورترین اثر اوست.
برندگان نوبل تاکنون معمولاً بابت آثار داستانی و شعر خود این جایزه را گرفتهاند و سوتلانا الکسیویچ از معدود نویسندگانی است که در تاریخ نوبل، برای نوشتن مجموعه آثاری که صددرصد داستانی یا شعر نبوده، برنده این جایزه شدهاند. "برتراند راسل" و "وینستون چرچیل" از دیگر برندگان نوبل ادبی برای آثار غیرداستانی بودهاند. نوبل را نویسندگان هم برای مجموعه کارها دریافت میکنند و هم برای یک کار ادبی، مثلاً "توماس مان"، نویسنده بزرگ آلمان، در سال ۱۹۲۹ برای رمان "بودنبروکها" جایزه را دریافت کرد؛ یا "آلبر کامو" که در سال ۱۹۵۷ برای "خلاقیت ادبی که بر مسائل وجدان بشری دوران ما نوری تازه افکنده است".
خانم الکسیویچ، چهاردهمین زنی است که برنده جایزه نوبل میشود. پیش از او آلیس مونرو، نویسنده کانادایی و "بانوی داستان کوتاه" بود که سال ۲۰۱۳جایزه را دریافت کرده بود.
سوتلانا الکسیویچ در کنفرانس مطبوعاتی خود در مینسک که ساعتی پس از اعلام نامش به عنوان برنده جایزه ادبی نوبل برگزار شد، گفت که جای تاسف است که شخصیتهای "صداهایی از چرنوبیل" اکنون نیستند تا خبر جایزه بردن او را بشنوند. خانم آلکسیویچ با زبردستی ویژهای ادبیات و ژورنالیسم را به هم پیوند میزند و به قول منتقدان ادبی، رویا و واقعیت را به هم میآمیزد.
او جایزه خود را به وطنش بلاروس تقدیم کرد و گفت: "این جایزه برای من نیست بلکه برای فرهنگ ماست، برای کشور کوچک ما که در طول تاریخ مصائب فراوانی کشیده است."
او گفت وزیر اطلاعات روسیه به او تلفن زده و تبریک گفته است ولی لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، هیچگونه تماسی نگرفته است. خانم الکسیویچ گفت: "آنها وانمود میکنند که من وجود ندارم." او در پاسخ به سوالی درباره رابطه پوتین و لوکاشنکو، از "فرهنگ سازشکاری با دشمن که رهبران تمامیت خواه روی آن زیاد حساب میکنند" انتقاد کرد.
سال آینده کتاب دیگری از او با عنوان Time Second Hand به زبان انگلیسی منتشر خواهد شد. این کتاب که در سال ۲۰۱۳ به زبان روسی منتشر و به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده، درباره زنان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.■
منبع: مجله چوک