به دلیل موقعیت شغلی، کارلوس فوئنتس با فرهنگ و دانش جهانی آشنایی کامل داشت و سطح بالای اطلاعات و دانش ارائه شده در کتابهایش همواره خوانندگان را تحت تأثیر قرار داده است. وی همچنین مدرس دانشگاههای مطرحی چون پریستون، هاروارد، پنسیلوانیا، کلمبیا، کمبریج، براون و جورج میسون بوده است. کارلوس فوئنتس به عنوان یک داستانسرای ماجراجو، یک خواننده حساس و یک منتقد بیرحم برای کسانی که از قدرت سوءاستفاده میکنند؛ شناخته میشود. او یک آزاداندیش است و در کتابهایش آزادانه به مواردی همچون مسائل جنسی اشاره میکند این موضوع باعث شد وی در برخی کشورها محکوم شود، اما خودش معتقد است تمام این مسائل را در راه ادبیات مطرح میکند.
خوانندگان معتقدند هیچ یک از کتابهای کارلوس فوئنتس مانند دیگری نیست و در هر کتاب با رویکرد جدیدی از طرف نویسنده مواجه میشوند. در آثار او به مباحثی مانند هویت ملی و وضعیت اجتماعی پرداخته شده است. فوئنتس نویسندهای بود که در طول عمر خود به کشورش مکزیک وفادار ماند و برای مکزیک و هموطنانش نوشت، این موضوع سبب جایگاه ویژهی او در سطح ملی شد. رمانهای او دارای چشماندازهای وسیعی است که ماهیت تاریخ کشورش را به تصویر میکشد. او به عنوان یک نویسنده بیشتر یک نظریهپرداز بود تا یک فرد سیاسی و برای عدالت و حقوق بشر فارغ از بحثهای سیاسی؛ جایگاه خاصی قائل بود.
از کارلوس فوئنتس رمانهایی مانند آئورا، پوست انداختن، سر هیدرا، مرگ آرتیمو کروز، خویشاوندان دور، گرینگوی پیر، درخت پرتقال، لائور ادیاس، آب سوخته و داستان کوتاه کنستانسیا به فارسی ترجمه شده و در ایران منتشر شده است.