ویکتور هوگو، شاعر و رمان نویس مکتب رمانتیسیسم، در 26 فوریه 1802 در شرق فرانسه به دنیا آمد. پدر هوگو یک ژنرال ارتش فرانسه و از حامیان سرسخت ناپلئون بود، درحالی که مادرش کاتولیک بود و بهشدت گرایشهای سلطنتطلبانه داشت. این تقابل و تنش، حاصل دورهی آشفتهی سیاسی و نظامی فرانسه در حدود سال 1804 بود که ویکتور کوچک، دو سال بیشتر نداشت.
کودکی ویکتور هوگو زیر نفوذ مادر و عقاید او گذشت. وی در شهرهای مختلف درس خواند و به مطالعهی آثار نویسندگان معاصر، به خصوص شاتو بریان پرداخت و سرودن تصنیف و قصیده را از همین زمان آغاز کرد.
علیرغم مخالفت مادر ویکتور، پس از مرگ او، ویکتور در سال 1822 با آدل فوشه، دوست دوران کودکیش ازدواج کرد. آنها دارای پنج فرزند شدند که در سال 1843 دختر بزرگ آنها در دریا غرق شد.
نگارش نمایشنامههای "کرامول" و "هرنانی"، او را به یکی از رهبران جنبش رمانتیک تبدیل کرد و پس از آن با رمان "آخرین روز یک مرد محکوم"، رگههایی از وجدان اجتماعی قدرتمند خود را به نمایش گذاشت.
در سال 1831 انتشار اولین رمان بلند هوگو، یعنی "گوژپشت نتردام" بسیار موفقیتآمیز بود و نه تنها به عنوان یک اثر ادبی مورد توجه قرار گرفت، بلکه باعث افزایش محبوبیت کلیسای نوتردام پاریس شد و این اثر باستانی، تحت یک برنامهی مرمت و بازسازی بیست ساله قرار گرفت.
هوگو در دورهای ده ساله به فعالیتهای سیاسی پرداخت و در سال 1851، در پی مخالفت با سلطنت ناپلئون سوم که در یک کودتا قدرت را به دست گرفت، به خارج از فرانسه تبعید شد. محل اقامت وی گورنزی، جزیرهای کوچک متعلق به بریتانیا بود و هوگو در این دوره سه جلد کتاب شعر نوشت.
رمان “بینوایان” که حاصل تحقیق و طراحی بلند مدت ویکتور هوگو دربارهی بیعدالتیهای اجتماعی و بدبختیهای فقرا بود، در سال 1862 منتشر شد و به سرعت مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. بینوایان هنوز هم جزو آثار پرفروش و محبوب دنیا است و به زبانهای مختلف ترجمه شدهاست.
زندگی شخصی ویکتور هوگو، به دنبال رابطهای که همسرش آدل با چارلز سنت بوو، شاگرد هوگو برقرار کرد، دستخوش نوسان شد و بعد از چند ماه و با حضور ژولیت دروئه، هنرپیشهی یکی از نمایشها در زندگی او، شکل متفاوتی به خود گرفت. رابطهی عاشقانهی آن دو، پنجاه سال به طول انجامید.
برای آن که نوع رابطهی هوگو و ژولیت را بهتر بشناسیم، بخشی از کتاب "ویکتور هوگو، زندگی و آثارش" نوشتهی آندره موروآ و ترجمه پرویز شهدی را در این جا بازگو میکنیم:
"همهجا دنبال هوگو بود. چیزی متعالی و قابل ستایش در این زن هنوز زیبا، اما فرسوده، با موهای خاکستری وجود داشت. او با فاصله مرد محبوبش را تعقیب میکرد و هرلحظه آماده بود در صورت لزوم، خود را میان او و گلوله حایل قرار دهد. در بحبوحهی کشتار و خونریزی، همهجا حاضر بود، محبوب را گم میکرد و دوباره باز مییافت. هوگو بعدها نوشت:... همهچیزش را بهخاطر من فدا کرد. به لطف سرسپردگی تحسینبرانگیز اوست که من در آن روزهای دسامبر ۱۸۵۱ زنده ماندم. اگر دستگیر و درنتیجه تیرباران نشدم اگر هنوز زندهام، این را مدیون خانم ژولیت دروئه هستم که با به خطر انداختن آزادی و جان خودش، مرا از هر دامی رهانید، مدام از من مراقبت کرد، پناهگاه برایم جست و با چه ذکاوت تحسینبرانگیزی و با چه پشتکار و شجاعتی جانم را نجات داد... او نمیخواهد در موردِ این کارهایش چیزی گفته شود اما با این همه لازم است که همه از آنها باخبر شوند."
هوگو در سال 1870 به فرانسه بازگشت و پس از مرگ همسر، دو پسر، یک دختر و معشوقهاش، در سال 1881 به خاطر خدماتی که به فرهنگ جامعهی فرانسه کرده بود، مورد تجلیل قرار گرفت و خیابانی در پاریس به نام او نامگذاری شد.
او در 83 سالگی بر اثر ذاتالریه درگذشت. محبوبیت ویکتور هوگو در میان مردم فرانسه، بیش از دو میلیون نفر را به مراسم تشییع جنازه کشاند. وی در کنار الکساندر دوما و امیل زولا به خاک سپردند، در حالی که 50000 فرانک برای فقرا به ارث گذاشتهبود.
بینوایان
سبک نگارش و مفاهیم ادبی آثار ویکتور هوگو
هوگو یکی از از نویسندان شاخص سبک رمانتیسیسم در فرانسه است که آثار مختلفی از شعر تا نمایشنامه و رمان دارد. آثار او عمدتا با آرمانهای رمانتیک فردی، احساسات شدید و تمرکز بر شخصیتها و کنشهای آنها همراه است. احساسات فراگیر و پرشور از ویژگیهای بارز آثار هوگو است. حتی شخصیتهای منفی داستانهای او مانند کارآگاه ژاور در بینوایان، آشفتگی درونی و احساسات قوی خود را با خواننده در میان میگذارند. بیان دقیق جزئیات ایدهها یا مکانها و توصیف کامل آنها، یکی دیگر از ویژگیهای سبک ادبی هوگو است که در برخی از آثارش دیده میشود.
خوانندگان آثار ویکتور هوگو، او را بیشتر به عنوان نویسندهای که بر موضوعات بیعدالتی و رنج انسانی متمرکز است، میشناسند. دیدگاههای ضدسلطنتی او در داستان "مردی که میخندد" به وضوح دیده میشود و رمان "بینوایان"، بر ترسهای فردی و اجتماعیِ ناشی از بیعدالتی تاکید میکند.
ویکتور هوگو یکی از شمایلهای ادبیات و فرهنگ فرانسه است و آثار او همواره و در سراسر جهان، مورد بررسی، مطالعه، اقتباس و آموزش قرار میگیرد.