ناهمتا

نویسنده رمان «ناهمتا»، در مصاحبه ای گفته بود که ایده نگارش این رمان در دوران دانشجویی به ذهنش خطور کرد. داستانی که در آن آینده ای دور از جامعه شهر شیکاگو به تصویر کشیده شده که مردمانش به پنج فرقه مجزا تقسیم شده اند و هر کدام باید از یک فضیلت خاص انسانی حمایت کنند. این فرقه ها عبارتند از فرقه فداکاری (از خودگذشتگی)، فرقه صلح طلبی (صلح و آرامش)، فرقه صداقت (روراستی)، فرقه شجاعت (شهامت) و فرقه دانش (هوش و علم). 

 

کتاب Divergent (ناهمتا) نخستین کتاب از مجموعه داستانی سه جلدی است که جلد نخست آن در سال 2011 و جلد دوم آن به نام Insurgent (یاغی) در سال 2012 به چاپ رسید و جلد سوم آن قرار است در ماه های آینده منتشر شوند. 

 

گرچه بسیاری از شخصیت های داستانی این کتاب، نوجوانان هستند، اما به نظر می رسد نویسنده در صدد است اضطراب دنیای بزرگسالی را به مخاطب نشان دهد و او را به این شناخت برساند که چگونه یک فرد می تواند از دو جنبه روحی و جسمی از خانواده اش دور شود. 

 

«ناهمتا» نخستین رمانی است که به قلم راث منتشر شده است؛ کتابی که در زمان انتشارش 39 هفته در لیست کتاب های پر فروش آمریکا قرار گرفت و در سال 2011 عنوان بهترین و پرفروش ترین کتاب سال را از آن خود کرد. 

 

در توضیح این کتاب آمده است: «هر ساله در یک روز مشخص تمام کودکان شانزده ساله بایستی در آزمون استعداد سنجی شرکت کنند تا بدون توجه به فرقه ای که در آن به دنیا آمده اند تصمیم بگیرند که باقی عمر خود را در کدام فرقه می خواهند سپری کنند. بئاتریس پرایر شانزده ساله در خانواده ای از فرقه فداکاری به دنیا آمده بود، اما خصلت از خودگذشتگی هرگز در ذات او وجود نداشت. او احساس تنهایی می کرد و محیط به او فشار می آورد و احساس می کرد که به آنجا تعلق ندارد. وی در آزمون استعدادسنجی شرکت می کند ولی نتایج آزمون او شگفت انگیز است. او با تمام ورودی های دیگر یک فرق اساسی دارد. او یک ناهمتاست. این موضوع می تواند زندگی خود او و اطرافیانش را تحت تاثیر قرار داده و حتی خطرناک باشد...»