چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
کتابی که در ایران از چاپ شصتم فراتر رفته و خوانندگان بسیاری را به خود جلب نموده است.نویسندهی آمریکایی این کتاب، سالیان بسیار در مقام هنرمند (نقاش) و خطیب، نامی بلندآوازه داشت. افراد بیشماری در کلاسهایش شرکت میجستند و از این طریق، پیام معنویت را به گروهی وسیع میرساند. بزرگترین راز موفقیتش این بود که همواره خودش بود: ساده و صمیمی و بیتکلف و شوخطبع. هرگز نخواست قراردادی و ادیب مآب یا دارای نفوذی تحمیلی باشد. در ادامه می توانید توضیحات تکمیلی و لینک دانلود را مشاهده کنید.
بخشهایی از کتاب:
زندگی، یک بازی است؛ بیشتر مردم زندگی را پیکار میانگارند. اما زندگی پیکار نیست، بازی است. زندگی، بازی بزرگ داد و ستد است. زیرا آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد. یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند به خود او باز خواهد گشت؛ و هر چه بدهد بازخواهد گرفت. اگر نفرت بورزد، نفرت به او باز خواهد آمد. و اگر عشق ببخشد، عشق خواهد ستاند. اگر انتقاد کند، از او انتقاد خواهد شد. اگر دروغ بگوید به او دروغ خواهند گفت. و اگر تقلب کند به او حقه خواهند زد. همچنین به ما آموختهاند که قوهی تخیل در بازی زندگی نقشی عمده دارد.
هر آنچه آدمی در خیال خود تصور کند- دیر یا زود- در زندگیاش نمایان میشود. مردی را میشناسم که از مرضی معین که بسیار نادر بود میترسید. او آن قدر به آن مرض اندیشید و دربارهاش مطالعه کرد که آن بیماری آشکارا بدنش را فراگرفت و مرد. او در واقع، قربانی خیالپردازی خود شد. برای پیروزی در بازی زندگی، باید نیروی خیالمان را آموزش دهیم. کسی که به قوهی تخیل خود آموخته باشد که تنها نیکی را تصور کند و ببیند، خواهد توانست به همهی مرادهای به حق دلش- خواه سلامت و خواه ثروت و خواه محبت و خواه دوستی و یا هر آرمان بزرگ دیگر – برسد.
در بازی زندگی، کلام نقشی تعیین کننده دارد؛ چه بسیارند کسانی که با کلام کاهلانهی خود، به زندگیاشان مصیبت فرا خواندهاند. مثلاً زنی ثروتمند مدام به شوخی میگفت: «دارم خودم را برای زندگی در خانهی مساکین آماده میکنم.» با تصویر نقش تنگدستی و تهیدستی بر ذهن نیمه هوشیار، چند سالی نیز نگذشت که کارش به همانجا کشید. خوشبختانه این قانون در هر دو جهت کار میکند. یعنی میتوان فقر را نیز به ثروت بدل کرد. وفور نعمت همواره بر سر راه انسان است. اما از طریق آرزو، ایمان، یا کلام به زبان آمده، میتواند نمایان شود. خداوند آشکارا گفته است که نخستین حرکت را انسان باید انجام دهد. بخواهید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد.
کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» نوشتهی نقاش، نویسنده و مشاور آمریکایی «فلورانس اسکاول شین» و ترجمهی نویسنده و مترجم صاحبنام ایرانی «گیتی خوشدل» است. همانطور که از نام کتاب مشخص است، این کتاب مجموعهی چهار نوشتهی اسکاول شین است. این چهار کتاب عبارتاند از: «بازی زندگی و راه این بازی»، «کلام تو، عصای معجزهگر توست!»، «در مخفی توفیق» و «نفوذ کلام». زبان اسکاول شین ساده، صمیمی، بیتکلف و طنز است؛ ازهمینرو بهراحتی با خواننده ارتباط برقرار میکند و در انتقال پیامهای خود که پرده از حقیقت زندگی برمیدارد، بسیار موفق بوده است. در بخشی از کتاب «بازی زندگی و راه این بازی» میخوانیم: «بیشتر مردم زندگی را پیکار میانگارند. اما زندگی پیکار نیست، بازی است. هرچند بدون آگاهی از قانون معنویت نمیتوان در این بازی برنده شد و پیروز بود و عهد عتیق و عهد جدید، با وضوحی شگفتانگیز قواعد این بازی را بیان میکنند. عیسی مسیح آموخت که زندگی، بازی بزرگ دادوستد است؛ زیرا آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند، به خود او باز خواهد گشت و هر چه بدهد باز خواهد گرفت.» انتشارات «پیکان» چاپ شصتم این کتاب را در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده است.
فلورانس اسکاول شین (به انگلیسی: Florence Scovel Shinn) (۲۴ سپتامبر ۱۸۷۱ - ۱۷ اکتبر ۱۹۴۰) تصویرگرکتاب و هنرمند آمریکایی بود که از میانه عمرش به فرقه تفکرنو پیوست و کتبی در ترویج دیدگاههای این فرقه نوشت.او در یک خانوادهی کهن "فیلادلفیایی" به دنیا آمد و سالیان بسیار در مقام نقاش و متافیزیسین و سخنران، نامی پرآوازه داشت و با خدمت بزرگ شفا بخشیدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گرهها و از بین بردن دشواریهای زندگی شان، یاری نمود. وی سالها در نیویورک، دانش الهی را تدریس میکرد. افراد بیشماری در کلاس هایش شرکت میکردند و از این راه، پیام معنویت را به بخش گستردهای از مردم میرساند. بزرگترین راز موفقیتش این بود که همواره خودش بود: ساده و صمیمی و بیتکلف و شوخطبع. هرگز نخواست قراردادی و ادیبمآب یا دارای نفوذی تحمیلی باشد. از این رو هزاران تن که نتوانسته بودند از طریق سنتهای قدیمیتر یا حتی شامختر، پیام معنویت را دریابند _یا دستکم در آغاز راه، کتابهای متعارف مابعدالطبیعه برایشان چندان جذابیتی نداشت_ به او پناه می آوردند. هرچند بسیار معنوی و روحانی بود، معمولاً معنویت و روحانیتش در پس برخورد ساده و راحت با موضوع موردبحث پنهان میشد. گرایش فنی و فرهنگستانی نداشت و با مثالهای آشنا و عملی و روزمره آموزش میداد. پیش از آنکه آموزگار حقیقت شود برای کتابها نقاشی می کرد.