آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 3
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 12
دوست نداشتم 0

مجموعه کامل قوانین مورفی

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
روان‌ شناسی
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
115115
شابک:
9789641651246
انتشارات:
موضوع:
مثبت نگری
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
جیبی
تعداد صفحه:
336
طول:
15
عرض:
14
ارتفاع:
2
وزن:
247 گرم
قیمت محصول:
170,000 ریال
موجود نیست
درباره مجموعه کامل قوانین مورفی:
درباره کتاب:

توی ترافیک ایستاده ایم،ماشین ها از جایشان جم نمی خورند. کمی بعد لاین بغل شما به حرکت درمی آید، درحالی که اصلاً امیدی به حرکت لاین ما وجود ندارد؛ با هر زحمتی که هست تغییر لاین می دهیم اما در همین لحظه لاین قبلی ما راه می افتد و لاین جدیدمان متوقف می شود! چیزی همیشه توی خانه جلوی چشم ما بوده، اما درست وقتی که آن را لازم داریم امکان ندارد بتوانیم پیدایش کنیم، دنبال برگ کاغذی لای پوشه ها می گردیم، این برگه زمانی که همه پوشه ها را بازکرده ایم، لای آخرین پوشه پیدا می شود. کتابی را همه کتاب فروشی ها پشت ویترین گذاشته اند، آن قدر دیده ایم که نسبت به آن آلرژی پیداکرده ایم، اما زمانی که تصمیم می گیریم آن را بخوانیم، یک باره نایاب می شود انگار که نسلش از روی زمین برچیده شده است.

زیر آسمانی صاف بدون حتی یک پرنده در حال قدم زدن هستیم، در همین موقع پرنده ای به اندازه یک نقطه در آسمان ظاهر می شود، سیستم گوارشی پرنده، سرعت حرکت ما و جاذبه نیوتن، همه و همه قوانین فیزیکی دست به دست هم می دهند تا حاصل فعالیت دفعی پرنده درست به فرق سر ما اصابت کند. خدا نکند روی سرتان قسمت کم پشتی داشته باشیم، چراکه در این صورت محل اصابت حتماً همین نقطه خواهد بود!

از این جور مثال ها فراوان است شاید بتوان سیاهه بلند و بالایی از آن ها درست کرد.

وقتی این اتفاق ها برای ما پیش می آید اغلب از آن ها به عنوان بدشانسی تعبیر می کنیم. این قسم اتفاقات یا بدشانسی ها تابع قوانینی هستند که در اصطلاح «قوانین مورفی» می نامند. نشر معین به همت ابراهیم صالح رامسری کتابچه ای از این قوانین را جمع کرده و تحت عنوان مجموعه کامل قوانین مورفی وارد بازار کرده است.
کتابی که پاره ای از قوانین جمع آوری شده در آن برایمان بسیار آشناست و موقع خواندن آن ها با یادآوری تجربیات مشترکمان با این قوانین مدام خنده مان می گیرد. به خصوص اینکه گردآورنده سعی کرده آن را با حال و هوای کشور خودمان تطبیق دهد تا حاصل کار برای مخاطب این جایی خواندنی تر بشود.

اما این که چرا چنین قوانینی را قوانین مورفی خوانده اند، خود حکایت جالبی دارد که در پیشگفتار کتاب بدان اشاره شده است. در سال ۱۹۴۹ در یک پایگاه نیروی هوایی واقع در کالیفرنیای آمریکا، سرگردی به نام ادوارد مورفی مشغول کار کردن روی یک پروژه بود. پروژه ای علمی که قرار بود طی آن مقاومت انسان در برابر سقوط ناگهانی تعیین شود و مشخص شود که انسان تا چه اندازه می تواند شتاب منفی را تحمل کند.در حین پروژه دکتر نیکلای استپ دوست قدیمی سرگرد مورفی با او همکاری داشت.

این آزمایش ها نیازمند ساعتها تلاش برای آماده سازی جهت اجرا هستند؛ امادرست در لحظه آخر، آزمایش ناکام می ماند. سرگرد مورفی متوجه شد دستیارش به شکلی عجیب تمام سیم ها را اشتباه وصل کرده است. سرگرد آن قدر عصبانی می شود که خطاب به دستیارش می گوید تنها یک راه برای خراب کاری وجود داشته و او همان یک راه را انتخاب کرده استد. سرگرد مورفی با وجود اصرار دیگران ادامه کار را متوقف می کند. جمله سرگرد مورفی خطاب به دستیارش در میان آن گروه به این شکل تکرار می شود که: هرچه بخواهد خراب شود، خراب می شود. به هرحال از آن زمان به بعد این اتفاقات به قوانین مورفی مشهور شد.

یکی از قوانین مورفی می گوید نان همیشه از طرفی که کره مالی شده روی زمین می افتد. در سال ۲۰۰۱ فیزیک دانی به نام متیوز در دانشگاه آستن انگلستان سعی کرد این قوانین را با کمک ده هزار دانشجو به اثبات برساند. این دانش آموزان ۹۸۲۱ نان کره ای را روی زمین انداختند و ۶۱۰۱ بار آن از طرف کره مالی شده روی زمین افتاد.
این قوانین از زمان آن اتفاق که برای سرگرد مورفی رخ داد تا امروز گسترش زیادی پیداکرده. جمله « اگر قرار باشد چیزی خراب شود، خراب می شود» به یک جمله رایج در فرهنگ غرب بدل شده است.

قوانین معروف به قانون های مورفی، سال به سال به تعدادشان افزوده شده، و افراد بسیاری به جمع آوری آن ها پرداخته اند. با اینکه قوانین مورفی از وجوه بدبینانه برخورداند اما همه می دانند که این قوانین  اغلب رخ دادهایی معمول در زندگی نشأت گرفته اند، و بیشتر از هر چیز جنبه ی شوخی دارند. درواقع تسکینی برای بدبیاری هایی ازاین دست هستند که در لحظه ی  اتفاق افتادن آدم را حسابی کفری می کنند. به همین خاطر گردآورنده این کتاب آن را تقدیم کرده به آدم هایی که خود را بدشانس فرض می کنند و مجموعه قوانین کتاب را هم با این قانون شروع می کند که لبخند بزن فردا روز بدتریه....

* معرفی کتاب از الف کتاب