برای پیرهنت می میرند
درباره کتاب:
مجموعه داستان برای پیرهنت میمیرند از یازده داستان کوتاه تشکیل شده است: انگشت در دهان بودم که نسیمی از دامن بلند لباس مادر به صورتم خورد و بعد انگار نرمی کف دستی از پارچة لباس را هم روی لاله گوش و گونهام حس کردم و بعد فقط کفشهای پاشنه بلند و سیاه مادر بود. سر که بالا بردم اندامی لاغر و بلند و نزار جلو چشمم بود و فشردگی دستی ظریف دور دسته ساکی سیاه. روی آخرین پله خانه نشسته بودم. با گردویی شکسته جلو پام و مغز متلاشی شده گردو جلو روم. مادر پایش را گذاشته بود روی گردوی شکسته و رفته بود و حالا ایستاده بود پشت به ما... .
«ناتاشا محرم زاده» نویسندهای از دیار شمال ایران در سال 1383 در ششمین کنگره سراسری شعر و قصه جوان کشور برگزیده شد و تا کنون کتابهای «ساعت از مرگ گذشت» (کاندیدای جایزه گلشیری و مهرگان ادب) و سودای نیل، از او منتشر شدهاند.