آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 2
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 16
دوست نداشتم 0

برتون به روایت برتون

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
سینما
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
8180
شابک:
9789643628642
انتشارات:
موضوع:
مصاحبه ها
زبان:
فارسي
سال انتشار:
1390
جلد:
نرم
قطع:
وزیری
تعداد صفحه:
318
شماره چاپ:
2
طول:
23.1
عرض:
16.4
ارتفاع:
1.4
وزن:
446 گرم
قیمت محصول:
120,000 ریال
موجود نیست
درباره برتون به روایت برتون:
درباره کتاب:

نخستین بار حدود 15 سال پیش بود که با دیدن فیلمی به نام بیتل جوس وارد دنیایی دل انگیزی از تصویر و خیال شدم که تا به امروز نیز با ارائه ی هر فیلمی از کارگردان آن فیلم، این تجربه ی رویایی برایم تکرار شده است.

وجوه رویاپردازانه و در عین حال ملموس و باورپذیر فیلم های او همیشه برایم شگفت انگیز می نمود و با دیدن هر فیلم جدید از او، بیشتر مجذوب اندیشه و احساسی می شدم که در پس این تصاویر نهفته بود. این جا و آن جا مطالبی در باره ی او می خواندم و بیشتر شیفته اش می شدم، تا این که تصمیم گرفتم به عنوان گامی در جهت معرفی این کارگردان، دست به ترجمه ی کتابی بزنم که اکنون فرا روی شماست. کتاب حاضر که تقدیم علاقه مندان تیم برتون و آثارش می شود، حاصل این شیفتگی است. هر چه بیشتر در کار ترجمه ی کتاب پیش می رفتم بیشتر به رمز تأثیرگذاری آثار او پی می بردم. و چنان که خود در جای جای کتاب ذکر می کند، او در ساخت فیلم هایش بیش از هر چیز به ندای احساس خویش گوش فرا می دهد: سخن چو از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

من نیز در ترجمه ی کتاب کوشیدم تا در حد امکان و بضاعت اندکی که دارم، حس و حال این کارگردان را در زلال واژه ها و جملات ترجمه شده جاری سازم، چرا که او در گفتار نیز همچون در تصویرپردازی اش لحنی خاص و منحصر به فرد و در عین حال صمیمی دارد.

بخشی از کتاب

زمستان ۱۹۸۹ در ونکوور، بریتیش کلمبیا، مشغول کار در یک سریال تلویزیونی بودم. شرایط بسیار بدی بود: گرفتار قراردادی برای کار در یک خط تولید بودم که برای من مرز فاشیسم بود (خدایا… پلیس ها در مدرسه). به نظر می رسید سرنوشت من چیزی بین سریال چیپس و جووانی چاچی را دوست دارد، رقم خورده باشد.