آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 3
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 30
دوست نداشتم 0

یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
سینما
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
181154
شابک:
9786005193589
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
سینما و تئاتر
زبان:
فارسي
سال انتشار:
1398
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
150
شماره چاپ:
4
وزن:
225 گرم
برخی صفحات:
قیمت محصول:
580,000 ریال
موجود نیست
درباره یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی:

Notes on Cinematography

روبر برسون

|     روبر برسون در 25 سپتامبر 1901 در پوی-دو-دوم در فرانسه متولد شد.

برسون در مدرسۀ لاکانال در نزدیکی پاریس تحصیل کرد. پس از آن به نقاشی و عکاسی گرایش پیدا کرد تا در 1934 اولین فیلم کوتاهش را ساخت. در طول جنگ جهانی دوم به مدت یک سال در زندان‌های ارتش نازی به سر برد، تجربه‌ای که در ساخت فیلم مردی گریخت به کمک او آمد. اولین فیلم بلندش رادر سال 1943 با نام فرشتگان گناه ساخت. او آخرین بار در سال 1943 در فیلم خانم‌های جنگل بولونی با بازیگران حرفه‌ای همکاری کرد. او در دورۀ چهل سالۀ فیلمسازی خود سیزده فیلم ساخت. آخرین فیلم او با نام پول محصول سال 1983 است.

برسون در 18 دسامبر 1999 در پاریس درگذشت.

علی‌اکبر علیزاد
علی اکبر علیزاد متولد 1352است. او عضو هیئت علمی دانشکده‌ی سینما و تئاتر است. از جمله‌ی کتاب‌های تألیفی و ترجمه شده‌ی او به فارسی می‌توان به «در انتظار گودو، ساموئل بکت»، «یادداشت هایی در باب سینماتوگرافی، روبر برسون»، «رویکردهایی به نظریه‌ی اجرا»، «راهنمای عملی نمایشنامه‌نویسی»، «اولئانا» و «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» اشاره کرد. همچنین او ترجمه‌ی مشترک با منصور براهیمی کتاب «کارگردانی نمایشنامه، فرانسیس هاج» را داشته است. علیزاد سردبیری مجموعه نمایشنامه‌های بیدگل و مجموعه‌ی تئاتر، نظریه و اجرا در انتشارات بیدگل را عهده‌دار است. همچنین مقالات تالیفی و ترجمه از جمله درآمدی به نمایشنامه‌شناسی و منطق تفنن، روزنامه شرق، فروردین 85 .یادداشت هایی در باب باغ آلبالو، دیوید ممت، کتاب از منظر درام نویس. به کوشش رضا سرور، 1386؛ آرتو و همزادش، کتاب ماه هنر را داشته است. علیزاد در زمینه‌ی تئاتر فعالیت‌هایی در گروه تئاتر آیین، گروه لو داشته است. کارگردانی نمایش در انتظار گودو، بکت، 1383، تالار مولوی، نگارش نمایشنامه شهرهای نامرئی، اجراشده در تئاتر شهر. 1384 ،کارگردانیِ نمایش اولئانا، دیوید ممت، تئاتر شهر، 1385 از جمله‌ی دیگر فعالیت‌های تئاتری اوست.

 

|       «برسون یعنی سینمای فرانسه، همچنان که داستایفسکی یعنی ادبیات روسیه و موتسارت یعنی موسیقی آلمان.» (ژان لوک گدار)

|      یادداشت‌‌هایی در باب سینماتوگرافی دربرگیرندۀ یادداشت‌‌هایی است که برسون از سال 1950 تا 1974 به رشتۀ تحریر در آورده‌است. وی در این یادداشت‌‌ها، به اصیل ترین شکل ممکن، نظرهای خود را در باب یکۀ سینماتوگرفی بیان می‌کند. این یادداشت‌‌ها نه فقط برای دست‌‌اندرکاران سینما، بلکه برای هنرمندان سایر رشته‌‌های هنری نیز درس‌‌هایی مهم به همراه دارد.

|       روبر برسون (1901-1999) سینماگر برجستۀ فرانسوی، در طی دورۀ چهل سالۀ فیلمسازی خود سیزده فیلم ساخت که هر کدام جایگاه والایی را در تاریخ سینما به خود اختصاص داده‌است؛ از آن جمله می‌توان از جیب بر، موشت، ناگهان بالتازار، شاید شیطان و آخرین فیلمش پول یاد کرد.

 

اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب:

نوشتن با دوربین

نگاهی به کتاب یادداشت‌‌هایی در باب سینماتوگرافی

روبر برسون فیلمسازی بود که به تنفر از بازیگران حرفه‌ای و نفرت از هر شکلی از «بیان» یا «انگیزه‌ی روانشناسانه» شهرت داشت. او ترجیح می‌داد که با «مدل‌ها» کار کند، افرادی غیرحرفه‌ای و آماتور که هرگز پیش از آن ارتباطی با سینما نداشته‌اند و از این رو در مقابل دوربین فیلمبرداری چیزی نبودند جز یک ماشین که کار می‌کند. هدف برسون این بود: «نیت‌ها و قصدها را به‌شدت در مدل‌های خود سرکوب کنید». سبک بازیگری خشک، بی‌روح و بی‌احساس فیلم‌های برسون تنها از خلال پروسه‌ی طولانی از رمق انداختن و تهی‌ کردن بازیگران حاصل می‌شد. برسون این‌گونه «مدل‌هایش» را می‌ساخت: «به آن‌چه می‌گویید فکر نکنید، به آن‌چه انجام می‌دهید فکر نکنید… درباره‌ی آن‌چه می‌گویید فکر نکنید، درباره آن‌چه انجام می‌دهید فکر نکنید… هیچ‌کس نباید مثل کسی دیگر یا خود بازی کند. کسی نباید مثل هیچ کس بازی کند». در نظر برسون یک ستاره‌‌ی هالیوودی به‌طور مضاعف بازی می‌کرد: همفری بوگارت هم نقش بوگارت را بازی می‌کند و هم شخصیتی را که قرار است در فیلم مفروض بازی کند. اما مدل‌های برسون بازی نمی‌کردند؛ آن‌ها نه خودشان بودند، نه کسی دیگر. آن‌ها خودشان را به‌هیچ‌وجه همچون بازیگری هالیوودی به نمایش نمی‌گذاشتند. مدل‌ها دقیقاً مانند همان چیزی بودند که ظاهر می‌شدند. آن‌ها در فیلم‌های برسون به‌صراحت در ژست‌های تهی و تکرارشونده و در تصاویر تهیِ خود ظاهر می‌شدند. آن‌ها به آدم‌های مکانیکی بدون ذهن ِتهی از هستی درونی و بيانِ بیرونی تبدیل می‌شدند. چون‌که برسون مدام به ما یادآور می‌شد «نود درصد حرکات ما تابع عادت و حرکات غیرارادی است. پس این برخلاف طبیعت است که آن‌ها را مطیع اراده به اندیشیدن کنیم». برسون در عمل نیز چنین می‌کرد. چنان‌که فیلم‌‌های او تلاشی برای رها ساختن حرکات غیرارادی از لنزهای اراده و اندیشه‌ بودند، سینمایی برای به حرکت درآوردن حرکات غیرارادی و کنترل آن‌ها آن‌گونه که بر پرده ظاهر می‌شوند و در نهایت انتقال این حرکات به تماشاگران. فیلم‌های برسون از این رو در سکوت‌ها و حذف‌هایشان تمامی اسطوره‌های ما از عمق و درونی بودن و انسجام روان‌شناختی را از بین می‌بردند. چون در نهایت آن‌ها «سینما» نبودند، «سینماتوگرافی» بودند! عنوانی که برسون ترجیح می‌داد سینما را به آن نام بخواند: نوشتن با سینما! نوشتن با دوربین. برسون با سینما و با دوربین می‌نوشت؛ همچون یک نویسنده!

منبع: نوشتۀ رامین اعلایی، کتابخانۀ بابل