آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
4
0
1
22
0
صعود زندگی من (سفری معجزه آسا از آستانه مرگ تا پیروزی بزرگ زندگی)
امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
خاطرات و سفرنامه و سرگذشتنامه
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
67874
شابک:
9786005941821
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
سرگذشت نامه
مترجم:
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
216
طول:
22
عرض:
14.5
ارتفاع:
1
وزن:
250 گرم
قیمت محصول:
1,550,000 ریال
افزودن به سبد خرید
درباره صعود زندگی من (سفری معجزه آسا از آستانه مرگ تا پیروزی بزرگ زندگی):
درباره کتاب:
صعود زندگی من داستانی است واقعی درباره جدال با مرگ و رها شدن از آن با صعود و کوهنوردی. لارا ایوانز که یک کارمند شرکت تولید لباس است در این کتاب داستان زندگی خود را پس از مطلع شدن از ابتلایش به بیماری سرطان تا کشف راه مبارزه با آن به وسیله کوهنوردی و کسب اعتماد به نفس و امید به زندگی با ورزش را بیان کرده است.
این کتاب پس از انتشار واکنشهای متعددی در روزنامهها و نشریات غربی با خود به همراه داشت که در یک مورد ای. هارت منتقد مجله نیویورکر درباره آن نوشت: این داستان واقعی مبارزه زنی خستگیناپذیر با بیماری و عشق بیپایان او به زندگی، طبیعت و کوهنوردی است. ماجرایی سحرکننده از اراده انسان در برخورد با بیماری ـ و غلبه بر آن ـ و طبیعت که بارها آن را خواهید خواند و مجذوبش خواهید شد.
ایوانز فصل هفتم از کتابش را اینطور آغاز میکند:
سرطان باعث شده است با چشمان تازهای به جهان نگاه کنم: چشمان قدیمی من خوب میدانند مرزها را به سختی فروریخته و عقب بردهام و حالا، چشمان تازهام نمیدانند چرا درد و رنج، بخشی جدایی ناپذیر از مرحله رشد هستند و گیج شدهاند. درک میکنم طرز نگرش و فکر چه نقش بزرگی در فرآیند شفا ایفا میکند و برای نخستین بار مجبورم مرگ را به عنوان بخش طبیعی از فرآیند زندگی بپذیرم... هفت هفته از ورودم به اتاق مخصوص، روی پلههای فلزی پلکان اضطراری طبقه پنجم بیمارستان «پاسیفین پرسبیترین» ایستادم. روی سرم ماسک کاغذی آبی قرار داشت که معمولا روی بینی و دهانم را گرفته تا مانع از نفوذ میکروبهای هوا به سیستم دفاعی ضعیف شده بدن من شود. زندگی تنهایی هفتههای گذشته من پایان یافته، دوباره آزاد بودم... دو روز بعد در اتاق بیماران سرپایی که برای آوزدن من از اتاق ایزوله و فرصت دادن به بدن من برای عادت کردن به محیط عادی طراحی شده بود به سینه پهلوی ویروسی مبتلا شدم...چند آزمایش ناراحت کننده روی من انجام شد که نتیجه قطعی نداشت... نمیتوانستم درست نفس کشم. ترسیده بودم و غم سراپای وجودم را گرفت. چطور میتوانستم تا این حد بیمار باشم....
علی ایثاری کسمایی روزنامهنگار و مترجم این اثر پیش از این نیز آثاری چون «در سایه آفتاب تابان»، «فرهنگ و امپریالیسم»، «حقایق اساسی درباره سازمان ملل متحد»، «سازمان ملل متحد در دنیای امروز»، «شیوههای مصاحبه در مطبوعات»، «روزنامهنگاری جهانی»، «از استالین تا یلتسین» و «آپارتاید خبری در انگلیس» را ترجمه و منتشر کرده است. از این مترجم سرشناس پیش از این کتاب «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته «بیل برایسون» در نشر آموت منتشر شده بود که به زودی چاپ دوم آن روانه بازار کتاب میشود.
صعود زندگی من داستانی است واقعی درباره جدال با مرگ و رها شدن از آن با صعود و کوهنوردی. لارا ایوانز که یک کارمند شرکت تولید لباس است در این کتاب داستان زندگی خود را پس از مطلع شدن از ابتلایش به بیماری سرطان تا کشف راه مبارزه با آن به وسیله کوهنوردی و کسب اعتماد به نفس و امید به زندگی با ورزش را بیان کرده است.
این کتاب پس از انتشار واکنشهای متعددی در روزنامهها و نشریات غربی با خود به همراه داشت که در یک مورد ای. هارت منتقد مجله نیویورکر درباره آن نوشت: این داستان واقعی مبارزه زنی خستگیناپذیر با بیماری و عشق بیپایان او به زندگی، طبیعت و کوهنوردی است. ماجرایی سحرکننده از اراده انسان در برخورد با بیماری ـ و غلبه بر آن ـ و طبیعت که بارها آن را خواهید خواند و مجذوبش خواهید شد.
ایوانز فصل هفتم از کتابش را اینطور آغاز میکند:
سرطان باعث شده است با چشمان تازهای به جهان نگاه کنم: چشمان قدیمی من خوب میدانند مرزها را به سختی فروریخته و عقب بردهام و حالا، چشمان تازهام نمیدانند چرا درد و رنج، بخشی جدایی ناپذیر از مرحله رشد هستند و گیج شدهاند. درک میکنم طرز نگرش و فکر چه نقش بزرگی در فرآیند شفا ایفا میکند و برای نخستین بار مجبورم مرگ را به عنوان بخش طبیعی از فرآیند زندگی بپذیرم... هفت هفته از ورودم به اتاق مخصوص، روی پلههای فلزی پلکان اضطراری طبقه پنجم بیمارستان «پاسیفین پرسبیترین» ایستادم. روی سرم ماسک کاغذی آبی قرار داشت که معمولا روی بینی و دهانم را گرفته تا مانع از نفوذ میکروبهای هوا به سیستم دفاعی ضعیف شده بدن من شود. زندگی تنهایی هفتههای گذشته من پایان یافته، دوباره آزاد بودم... دو روز بعد در اتاق بیماران سرپایی که برای آوزدن من از اتاق ایزوله و فرصت دادن به بدن من برای عادت کردن به محیط عادی طراحی شده بود به سینه پهلوی ویروسی مبتلا شدم...چند آزمایش ناراحت کننده روی من انجام شد که نتیجه قطعی نداشت... نمیتوانستم درست نفس کشم. ترسیده بودم و غم سراپای وجودم را گرفت. چطور میتوانستم تا این حد بیمار باشم....
علی ایثاری کسمایی روزنامهنگار و مترجم این اثر پیش از این نیز آثاری چون «در سایه آفتاب تابان»، «فرهنگ و امپریالیسم»، «حقایق اساسی درباره سازمان ملل متحد»، «سازمان ملل متحد در دنیای امروز»، «شیوههای مصاحبه در مطبوعات»، «روزنامهنگاری جهانی»، «از استالین تا یلتسین» و «آپارتاید خبری در انگلیس» را ترجمه و منتشر کرده است. از این مترجم سرشناس پیش از این کتاب «تاریخچه خصوصی خانه» نوشته «بیل برایسون» در نشر آموت منتشر شده بود که به زودی چاپ دوم آن روانه بازار کتاب میشود.
برچسبها: