آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
7
0
7
113
4
اتاق
امتیاز محصول:
(24 نفر امتیاز دادهاند)
دسته بندی:
نت و پارتیتور
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
3682
شابک:
9786005941722
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های انگلیسی قرن 20
مترجم:
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
360
طول:
21.1
عرض:
14.2
ارتفاع:
2
وزن:
409 گرم
قیمت محصول:
2,990,000 ریال
افزودن به سبد خرید
درباره اتاق:
درباره کتاب:
رمان «اتاق» نوشته اِما دُوناِهو داستان زندگی مادر و پسری است که در یک آلونک زندانی شدهاند و تمام دنیایشان در همین «اتاق» خلاصه شده است. این رمان با به چالش کشیدن مسایل روانشناسی، مخاطب را از ابتدای داستان با اثر درگیر میکند.
راوی داستان کودکی پنج ساله است که در اتاقی به دنیا آمده و دنیایی بزرگتر از آن را در زندگیاش ندیده است. رمان «اتاق» داستان زندگی مادر و فرزندی است که در اتاقی محبوس شدهاند و فضای اتاق برای مادر سراسر شکنجه است و تنهایی، اما برای جک که غیر از اتاق جایی ندیده شرایط خیلی متفاوت است. تنها زمانی که این دو شخصیت در کنار هم قرار میگیرند مخاطب احساس میکند با داستانی واقعی روبهرو است که روابط انسانی در آن نقش مهمی دارد.
نویسنده در صفحات آغازین این کتاب به مرور مخاطب را وارد فضای داستان میکند و شرایط را برای او شرح میدهد. انتخاب راوی پنج ساله داستان هم در نوع خود شایان توجه است. شاید یکی از دلایل نویسنده برای انتخابش این بوده که حوادث داستان را از ذهن شخصیتی برای مخاطب روایت کند که اطلاعات کافی از دنیای اطرافش ندارد و در بسیاری از موارد نامطمئن و البته صادق است، اینگونه است که مخاطب درگیر داستان میشود و سعی میکند خود تصمیم بگیرد و گرههای داستان را بگشاید. قانع درباره روایت این داستان گفت: زیبایی داستان به این است که از زبان کودکی پنج ساله روایت شده و ویژگیهای دنیای کودکان در آن حس میشود؛ دنیایی که در آن دروغ وجود ندارد و هر چیزی آن طور که هست توصیف میشود. جک آنچیزی را توصیف میکند که لمس کرده و پیچیدگی عالم بزرگسالان را در روایتش ندارد. نویسنده در زمان نوشتن این رمان فرزندی در همین سن و سال داشته و همین امر به او در نوشتن رمان کمک کرده است.
نویسنده روایت داستان را بر عهده کودک پنج سالهای گذاشته تا اتاقی را توصیف کند که تمام دنیای او است. در واقع او و مادرش را یک مرد ربوده و آنها به اجبار در این محیط زندگی میکنند. قانع در اینباره افزود: مادر جک زمانی که آزاد میشود تحت فشار زیادی قرار میگیرد. او که هفت سال در انتظار آزادی بوده، با رهایی از زندانی که در آن اسیر بوده وارد زندانی دیگر میشود. همین فشار روانی است که سبب میشود وی تصمیمات عجیبی در داستان بگیرد. این رمان مدت کمی بعد از انتشارش مورد استقبال گستردهای قرار گرفت و جوایز بسیاری را نیز کسب کرد. موفق شد به فهرست نهایی بوکر 2010 راه یابد و سه هفته بعد عنوان رمان برتر نویسندگان راجرز کانادا را از آن خود کند. از طرفی خیلی زود به صدر جدول پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز راه یافت؛ رمانی که جوایز فرماندار کل کانادا و راجرز رایترز را نیز کسب کرد.
مترجم رمان «اتاق» معتقد است انتخاب و تصمیمگیریهای مادر جک به عنوان یک زن، بسیار دردناک و سخت بوده و کالبدشکافی افکار این زن و وارد شدن نویسنده به بحثهای روانشناسی از دلایل تفاوت و موفقیت این رمان در بین دیگر داستانهای آمریکایی است. جک از جهات بسیاری شبیه کودکان معمولی است؛ علاقهمند به کتاب، تماشای تلویزیون و بازی با مادرش. در این کتاب باوجود تمامی لحظات تلخی که درونش دارد، امید و زیبایی را نیز میتوان در آن دید و در کنار تمام سختیها، این امید به زندگی و عشق مادر و فرزند است که داستان را سرزنده نگه میدارد. مخاطبی که وارد «اتاق» میشود، همانند جک احساس میکند با دنیایی روبهرو است که آن را برای نخستین بار تجربه میکند.
به اعتقاد مترجم رمان «اتاق»، دُوناِهو شخصیت پنج ساله داستانش را با ظرافت به داستانهای قدیمی ربط میدهد و نام شخصیت اصلی داستان، جک، نیز از همان داستانهای آشنا برگرفته شده است. قانع توضیح داد: نویسنده در این اثر به نوعی تداعیگر داستان «جک و لوبیای سحرآمیز» است. در اینجا جک به همه چیز از دریچه اتاق و تلویزیون مینگرد و بعد از رهایی از آلونکی که در آن اسیر شده هر آنچه را میبیند با صحنههای تلویزیون مقایسه میکند و حقیقت را با آن میسنجد.
قانع درباره طرح روی جلد کتاب گفت: این طرح تقریبا برگرفته از جلد نسخه اصلی کتاب است و به بخشی از داستان اشاره دارد. جک تنها چند مداد رنگی در اختیار داشت و از آنجایی که دنیای اطرافش محدود بود دچار کوررنگی شده و همه چیز را با همان رنگها میدید. علی قانع، مترجم کتاب، درباره موفقیت این کتاب گفت: رمان «اتاق» در ظاهر یک داستان حادثهای مانند بسیاری از داستانهای آمریکایی است اما هر چه مخاطب بیشتر در داستان به پیش میرود با مسایل انسانشناسی و روانشناسی بیشتری روبهرو میشود و همین امر نقطه تمایز و قوت داستان است.
قانع، نویسنده و مترجم، دو مجموعه داستان به نامهای «مورچههایی که پدرم را خوردند» و «راهپیمایی روی ماه» را منتشر کرده است. مجموعه داستان «قرار بازی» از چند نویسنده زن غربی و «دختر سیاه دختر سفید» اثر جویس کارول اوتس نیز آثاری هستند که با ترجمه قانع به فارسی ترجمه شده است.
رمان «اتاق» نوشته اِما دُوناِهو داستان زندگی مادر و پسری است که در یک آلونک زندانی شدهاند و تمام دنیایشان در همین «اتاق» خلاصه شده است. این رمان با به چالش کشیدن مسایل روانشناسی، مخاطب را از ابتدای داستان با اثر درگیر میکند.
راوی داستان کودکی پنج ساله است که در اتاقی به دنیا آمده و دنیایی بزرگتر از آن را در زندگیاش ندیده است. رمان «اتاق» داستان زندگی مادر و فرزندی است که در اتاقی محبوس شدهاند و فضای اتاق برای مادر سراسر شکنجه است و تنهایی، اما برای جک که غیر از اتاق جایی ندیده شرایط خیلی متفاوت است. تنها زمانی که این دو شخصیت در کنار هم قرار میگیرند مخاطب احساس میکند با داستانی واقعی روبهرو است که روابط انسانی در آن نقش مهمی دارد.
نویسنده در صفحات آغازین این کتاب به مرور مخاطب را وارد فضای داستان میکند و شرایط را برای او شرح میدهد. انتخاب راوی پنج ساله داستان هم در نوع خود شایان توجه است. شاید یکی از دلایل نویسنده برای انتخابش این بوده که حوادث داستان را از ذهن شخصیتی برای مخاطب روایت کند که اطلاعات کافی از دنیای اطرافش ندارد و در بسیاری از موارد نامطمئن و البته صادق است، اینگونه است که مخاطب درگیر داستان میشود و سعی میکند خود تصمیم بگیرد و گرههای داستان را بگشاید. قانع درباره روایت این داستان گفت: زیبایی داستان به این است که از زبان کودکی پنج ساله روایت شده و ویژگیهای دنیای کودکان در آن حس میشود؛ دنیایی که در آن دروغ وجود ندارد و هر چیزی آن طور که هست توصیف میشود. جک آنچیزی را توصیف میکند که لمس کرده و پیچیدگی عالم بزرگسالان را در روایتش ندارد. نویسنده در زمان نوشتن این رمان فرزندی در همین سن و سال داشته و همین امر به او در نوشتن رمان کمک کرده است.
نویسنده روایت داستان را بر عهده کودک پنج سالهای گذاشته تا اتاقی را توصیف کند که تمام دنیای او است. در واقع او و مادرش را یک مرد ربوده و آنها به اجبار در این محیط زندگی میکنند. قانع در اینباره افزود: مادر جک زمانی که آزاد میشود تحت فشار زیادی قرار میگیرد. او که هفت سال در انتظار آزادی بوده، با رهایی از زندانی که در آن اسیر بوده وارد زندانی دیگر میشود. همین فشار روانی است که سبب میشود وی تصمیمات عجیبی در داستان بگیرد. این رمان مدت کمی بعد از انتشارش مورد استقبال گستردهای قرار گرفت و جوایز بسیاری را نیز کسب کرد. موفق شد به فهرست نهایی بوکر 2010 راه یابد و سه هفته بعد عنوان رمان برتر نویسندگان راجرز کانادا را از آن خود کند. از طرفی خیلی زود به صدر جدول پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز راه یافت؛ رمانی که جوایز فرماندار کل کانادا و راجرز رایترز را نیز کسب کرد.
مترجم رمان «اتاق» معتقد است انتخاب و تصمیمگیریهای مادر جک به عنوان یک زن، بسیار دردناک و سخت بوده و کالبدشکافی افکار این زن و وارد شدن نویسنده به بحثهای روانشناسی از دلایل تفاوت و موفقیت این رمان در بین دیگر داستانهای آمریکایی است. جک از جهات بسیاری شبیه کودکان معمولی است؛ علاقهمند به کتاب، تماشای تلویزیون و بازی با مادرش. در این کتاب باوجود تمامی لحظات تلخی که درونش دارد، امید و زیبایی را نیز میتوان در آن دید و در کنار تمام سختیها، این امید به زندگی و عشق مادر و فرزند است که داستان را سرزنده نگه میدارد. مخاطبی که وارد «اتاق» میشود، همانند جک احساس میکند با دنیایی روبهرو است که آن را برای نخستین بار تجربه میکند.
به اعتقاد مترجم رمان «اتاق»، دُوناِهو شخصیت پنج ساله داستانش را با ظرافت به داستانهای قدیمی ربط میدهد و نام شخصیت اصلی داستان، جک، نیز از همان داستانهای آشنا برگرفته شده است. قانع توضیح داد: نویسنده در این اثر به نوعی تداعیگر داستان «جک و لوبیای سحرآمیز» است. در اینجا جک به همه چیز از دریچه اتاق و تلویزیون مینگرد و بعد از رهایی از آلونکی که در آن اسیر شده هر آنچه را میبیند با صحنههای تلویزیون مقایسه میکند و حقیقت را با آن میسنجد.
قانع درباره طرح روی جلد کتاب گفت: این طرح تقریبا برگرفته از جلد نسخه اصلی کتاب است و به بخشی از داستان اشاره دارد. جک تنها چند مداد رنگی در اختیار داشت و از آنجایی که دنیای اطرافش محدود بود دچار کوررنگی شده و همه چیز را با همان رنگها میدید. علی قانع، مترجم کتاب، درباره موفقیت این کتاب گفت: رمان «اتاق» در ظاهر یک داستان حادثهای مانند بسیاری از داستانهای آمریکایی است اما هر چه مخاطب بیشتر در داستان به پیش میرود با مسایل انسانشناسی و روانشناسی بیشتری روبهرو میشود و همین امر نقطه تمایز و قوت داستان است.
قانع، نویسنده و مترجم، دو مجموعه داستان به نامهای «مورچههایی که پدرم را خوردند» و «راهپیمایی روی ماه» را منتشر کرده است. مجموعه داستان «قرار بازی» از چند نویسنده زن غربی و «دختر سیاه دختر سفید» اثر جویس کارول اوتس نیز آثاری هستند که با ترجمه قانع به فارسی ترجمه شده است.
برچسبها: