تنهایی پرهیاهو
هرابال، تنهایی پر هیاهو را در سال های ممنوع القلم بودنش نوشت که درهمان سالها بصورت مخفیانه انتشار یافت. هرابال که پس از نوشتن این کتاب به زندگی خود خاتمه می دهد.
این کتاب داستان شخصیتی است به نام هانتا است که، کار او خمیر کردن کتابها، دسته های گل و آثار نقاشی است. درنهایت پس از سی و پنج سال زندگی “عاشقانه” با کتاب و کلمه وقتی پای تکنولوژی و عصر جدید به میان می آید، کارایی او نادیده گرفته می شود و از طرف رئیسش مجبور به تغییر شغل می شود اما….
برشی از کتاب:
من وقتی چیزی را می خوانم، در واقع نمی خوانم. جمله ای زیبا را به دهان می اندازم و مثل آب نبات می مکم، یا مثل لیکوری می نوشم، تا آن که اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگ هایم جاری شود و به ریشه هر گلبول خونی برسد.
کاغذ هم، مثل پنیرِ جا افتاده و شرابِ کهن، هرقدر کهنه تر خوشمزه تر.