صید ماهی بزرگ
مراقبه، هشیاری و خلاقیت
Catching the Big Fish: Meditation, Consciousness, and Creativity
دیوید لینچ
| دیوید لینچ در 20 ژانویه 1946 در شهر میزولا امریکا متولد شد.
پدر لینچ دانشپژوه بود و مدام برای تحقیقاتش در سراسر ایالات متحده در سفر بود. لینچ به همین دلیل کودکی را در ایالتهای مختلف گذراند و به مدرسههای هنر مختلف رفت. در 21 سالگی با پگی لینچ ازدواج کرد و در همان سال دخترش جنیفر لینچ به دنیا آمد. تجربۀ پدر شدن و رفتن به مدرسهای هنری در فیلادلفیا الهامبخش اولین فیلم او با نام کلهپاککن شد. او ساخت این فیلم را در اوایل دهۀ 1970 آغاز کرد و پنج سال با وسواس روی آن کار کرد. این فیلم ابتدا عجیب و غیرقابل پخش به نظر میرسید، اما با تلاش پخشکنندۀ فیلم نه تنها پخش شد، بلکه به فیلمی کالت تبدیل شد. این موفقیت به لینچ کمک کرد اولین فیلم جریان اصلی خود را بسازد. او مرد فیلنما را در سال 1980 با حساسیت منحصربهفردش ساخت. موفقیت مرد فیلنما در گیشه و در میان منتقدان منجر به ساخت فیلم تلماسه در 1984 شد. تلماسه فیلم بسیار پرخرجی بود که در گیشه با شکست فاجعهآمیزی مواجه شد. اما لینچ وجهۀ خود را با ساخت فیلم مخمل آبی از نو بازیافت. مخمل آبی شخصیترین و اصیلترین اثر او از آغاز کارش بود. لینچ در 1990 با فیلم از ته دل وحشی برندۀ نخل طلای کن شد. او یک بار دیگر هم برای فیلم جادۀ مالهالند برندۀ نخل طلای بهترین کارگردانی شد.
علیظفر قهرمانینژاد
علیظفر قهرمانینژاد متولد سال ۱۳۵۴، فارغالتحصیل رشتهی هنرهای نمایشی از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی و رشتهی کارگردانی سینما از دانشکدهی سینما-تئاتر دانشگاه هنر تهران در مقطع کارشناسی ارشد میباشد. از جمله فعالیتهای او در زمینهی تئاتر و سینما میتوان به کارگردانی و بازیگری در تئاتر، ساخت فیلم کوتاه و مستند و تدریس و برگزاری کارگاههای آموزشی در زمینهی تئاتر و سینما اشاره کرد. او همچنین در بخشهای دبیری، داوری و بازبینی جشنوارههای متعدد تئاتری فعالیت داشته است. قهرمانینژاد همچنین بیش از ده عنوان کتاب در زمینهی هنرهای نمایشی ترجمه کرده است که از جملهی آنها میتوان به تئوري/ تئاتر، تئاتر قانونگذار، ۱۱۲ بازی برای بازیگران جوان، سبکهای بازیگری، درام کاربردی، تحليل فرماليستی نمايشنامه، صید ماهی بزرگ، سینمای فانتزی و ... اشاره کرد.
| دیوید لینچ، فیلمساز مشهور جهانی، با کتاب صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوبهای هنریاش، سبککار شخصیاش، و بهرههای خلاقانۀ فراوانش از تجربۀ مراقبه میگشاید. لینچ شرح میدهد که چگونه به درون «شیرجه» میزند، ایدهها را مانند ماهی «صید» میکند و آنها را مهیای صفحۀ تلویزیون، پردۀ سینما یا دیگر رسانههای مورداستفادهاش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی میسازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی سالهاش به مراقبۀ تعالیبخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده مینویسد.
| لینچ در فصلهایی کوتاه، از شکلگیری ایدههایش حرف میزند – اینکه از کجا میآیند، چطور آنها را به چنگ میآورد و کدامیک بیشتر او را جذب خود میکند. او توضیح میدهد که چگونه افکارش را به عمل درمیآورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل میکند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون میپردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً میتواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفهای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی میشود. در ضمن برای کسانی که نمیدانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالبتوجه است.
| دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایزۀ اسکار شده است، یکی از فیلمسازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل دهۀ هفتاد میلادی تا به امروز پروژههای عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاککن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر میشوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلمسازی هالیوودی را فروریختهاند.
اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب:
انسان را در رنج آفریدیم و راه رهایی از آن را به او آموختیم
باور عامیانه دربارۀ هنرمند، این است که «رنج» برای او به مثابه موتور محرکۀ خلاقیت عمل میکند. وقتی به تاریخ هنر و ادبیات نگاهی اجمالی میاندازیم، این گزاره چندان هم نادرست نمینماید؛ اما دیوید لینچ، کارگردان خلاق آمریکایی، اینطور گمان نمیکند.
کارگردان فیلمهای رؤیایی، سورئال و عجیبی همچون «کلهپاککن»، «مرد فیلنما»، «توئینپیکس»، «بزرگراه گمشده» و «مالهالند درایو»، برای بهدستآوردن ایدههای خود شیوههای خاصی دارد. او معتقد است هر چیز، هر آن چیزی که به حساب میآید، از منبع بیکرانی سرچشمه میگیرد که با آگاهی و هشیاری میتوان به آن دست یافت و ایدهها را به ماهیهایی تشبیه میکند که برای دستیابی به آنها باید هر چه بیشتر به این منبع ژرف نزدیک شد. لینچ معتقد است انسان هر چه بیشتر به این آگاهی دست یابد، ماهیهای بزرگتری صید میکند.
کتاب صید ماهی بزرگ حاوی روایتهاییست از زبان لینچ، از شیوههای خاص او برای بهدستآوردن ایده و خلق آثارش. لینچ در این کتاب از تجربهی سیوسه سالهی خود میگوید؛ در بهکارگیری چیزی که خود آن را «مراقبهی تعالیبخش» مینامد و بیان میکند این مراقبه، او را به سطحی از هشیاری و آگاهی ناب میرساند که علاوه بر رسیدن به شادی سرشار، میتواند ایدههای خود را از آن سطح همچون ماهیهایی صید کند.
در نظر لینچ، خشم و افسردگی و غم برای فیلمساز یا هنرمند در حکم سمّیست که مسیر خلاقیت را مسدود میکنند، «عقل سلیم میگوید هرچه هنرمند بیشتر رنج ببرد، خلاقیت او کمتر میشود. امکان لذتبردن از کار و کارِ خوب کردن در او کمتر میشود.همینجا ممکن است برخی ونسان ونگوگ را مثال بزنند که با وجود -یا به دلیل- رنج بردن، نقاشیهای بزرگی خلق کرده است.ولی به باور من، اگر رنج و عذابْ دامنگیر ونگوگ نبود، به مراتب بهتر و قویتر از این عمل میکرد. من عظمت او را ناشی از رنج بردن نمیدانم، ولی شادیاش را ناشی از نقاشی کردن میدانم.»
اما این کارگردان در «صید ماهی بزرگ» تنها به معرفی مفهوم مراقبهی تعالیبخش نمیپردازد؛ کتاب از فصلهای کوتاهی تشکیل شده که لینچ در هر کدام، تجربهی کوچکی را از خلق و دستیابی به هر ایدهی ناب خود روایت کرده است. ایدههایی که بعدها به داستانهای فیلمهای او، یا عنصری سورئال و شگفتانگیز تبدیل شده که از آن در فیلمهای خود استفاده کرده است. خلاقیت لینچ به فیلمسازی ختم نمیشود، او همچنین در موسیقی، مجسمهسازی و نقاشی نیز آثار متنوعی دارد.
لینچ در کتاب از این سخن میگوید که چگونه تصمیم گرفت مسیر علم را رها کند و به هنر روی آورد، از نقش مهم «خراب کردن» برای ساختن میگوید و بیان میکند چگونه این دوگانهی به ظاهر متضاد، کنش و واکنشی را تشکیل میدهند که نهایتاً منجر به خلق یک اثر هنری میشود. او از نقش طبیعت در آثار هنری میگوید و از زبان ویژهی سینما و سحرآمیز بودن این رسانه. لینچ همچنین معتقد است خلق اثر هنری از چیدن قطعات کوچکِ ایده کنار هم آغاز میشود، تا چینش این قطعاتْ کنار هم، ایدهی عظیم نهایی را تشکیل دهند. در نهایت لینچ از صبر سخن میگوید و این که هنرمند باید مانند ماهیگیری صبور، در انتظار بنشیند تا ایدهها خود را به قلاب او بیندازند.
کتاب «صید ماهی بزرگ» چه برای آنان که با آثار دیوید لینچ آشنایی دارند، چه برای طرفداران هنر و سینما و چه برای هنرمندان و نویسندگان و حتی انسانهایی به ظاهر معمولی که دنبال روشهایی برای پرورش خلاقیت خود هستند میتواند کتابی بسیار خواندنی باشد.
منبع: مجله اینترنتی آوانگارد، ماندانا حاجحسینی