راز خوشبختی تو

همکاران «وین» در انتشارات «هی هاوس» در مورد «وین» می گویند: «وین» از صحبت با دیگران خوشش می آمد، چه افراد تیم خودش در انتشارات «هی هاوس» بودن، چه افرادی که در بین انبوه مردم به سخنرانی هایش می آمدند، چه فقط افرادی که حین قدم زدن در ساحل نزدیک خانه ی مائویی اش به آن ها بر می خورد. شخصیتش همیشه یکی بود: قابل اعتماد، خردمند، جالب و با محبت. یک روش انتقال مفهوم عمیق و عادی داشت و مفاهیم را به شکل معقولی به دیگران منتقل می کرد و با هرکسی صحبت می کرد رویش تاثیر می گذاشت.

البته وین دایر از دیگران هم بهره ی زیادی می برد و می گفت «هر کسی را که می بینم، برایم یک رمان است» حس می کرد دیگران هم همان قدر درس برای یاد دادن دارند که خودش می تواند داشته باشد و عمیقا حس می کرد که هر کسی بذر موفقیت را در درون خودش دارد.

وین عقیده داشت خوشبختی یک مفهوم درونی است. در واقع اگر مصمم به داشتنش باشید، می توانید به دستش آورید. اگر خوشبختی در درون تان باشد، خوشبختی را در هر کاری که می کنید و در شغل تان پدید می آورید. در ضمن، خوشبختی را وارد روابط تان می کنید. مهم نیست چه باشد، فقط آن را در خودتان داشته باشید؛ در این صورت مجبور نیستید برای به دست آوردنش تلاش کنید.

با همه ی این ها هر وقت صحبت از این موضوع پیش می آید، مردم اغلب سردرگم می شوند. آن ها تمایل دارند برای حالی که دارند یا برای هر کاری که در موضوعی غیرمرتبط با خودشان تجربه می کنند، دیگری را مسئول بدانند. می گویند «تو با احساساتم بازی کردی. تو حس بدی به من می دهی. تو باعث شرمندگی ام می شوی. تو امروز ناراحتم کردی». یا شاید بگویند «پریشانی من از دعواها و درگیری های این دنیاست. دیگران مقصر حال بد من هستند. بازار بورس واقعا افسرده ام می کند». ولی هیچ کدام از این ها در سیاره ی ما انکان پذیر نیست؛ در واقع، هیچ چیزی، کسی را ناراحت، افسرده یا آزرده نمی کند.

اگر می خواهید یک انسان واقعا شاد باشید، اول باید معنای واقعی این نظریه را بفهمید: تمام تجربیات تان در زندگی نتیجه ی ادراکی ست که از اتفاقات دنیای واقعی دارید. در واقع باید خودتان مسئولیت همه ی جوانب زندگی تان را قبول کنید. مسئولیت پذیری یعنی «پاسخگویی توانمندانه» معنی مسئولیت پذیری، پاسخگویی با ناتوانی نیست، واگرنه، به جای این کلمه باید از کلمه ی مسوولیت ناپدیری استفاده می کردند. مسئولیت پذیری یعنی من توانایی پاسخگویی دارم. می توانم با توانمندی پاسخگو باشم. این یعنی مسئولیت پذیری در قبال هر اتفاقی که در زندگی ام می افتد و این همان چیزی است که سالیان زیادی از عمرتان را باید صرف یاد گرفتن و عمل کردن به آن کنید.

وقتی نوع نگاه تان را به هر چیزی عوض کنید، آن ها هم عوض می شوند. محتوای درون این اثر برگرفته از سخنرانی ها و ارائه هایی است که «وین دایر» طی سالیان متمادی برای مخاطبان مختلف داشت.

بخش یک، تاثیر نگرش ها، انتخاب ها و توقعات تان را توضیح می دهد. وقتی درک می کنید که می توانید یاد بگیرید که به تمام جوانب زندگی تان به صورت «توانمندانه پاسخگو باشید»، حس عالی قدرتمندی وجودتان را در بر می گیرد.

بخش دو، نگاهی عمیق به مفهوم موفقیت دارد، نشان می دهد دیدگاه جهان غرب درباره ی موفقیت چقدر قدمت دارد و چقدر احتمال دارد از آن چه تا به حال در عمل دیده اید، صرف نظر از هر چالشی که با آن روبرو بوده اید، موفق تر باشید.

بخش سه، اهمیت ماموریت شخصی را بررسی می کند و سوال های خاصی دارد که کمک می کند تا شیوه ای برای فکر کردن به زندگی رویایی تان در پیش بگیرید.

پیشنهاد می شود هنگام مطالعه دفترچه ای کتارتان بگذارید تا بتوانید ایده ها را یاداشت کنید. هر فصل تمرینی با استفاده از دفترچه یادداشت دارد تا کمک کند پیام های کتاب را درک کنید. به این صورت برای تان نتیجه ای در بر خواهد داشت که «وین دایر» از آن به عنوان «یک رویکرد کاملا جدید برای زندگی خلاقانه، سالم و شاد» یاد می کرد.

همان طور که در کتاب خواهید دید، برای گرفتن چیزی که از زندگی تان می خواهید، هیچ معجون جادویی وجود ندارد. هر آن چه تا به حال می خواستید یا نیاز داشتید می توانید در درون تان پیدا کنید؛ فقط باید یاد بگیرید که طرز فکرتان را عوض کنید. مهم نیست الان چه مشکلاتی دارید، مهم این است که قدرت غلبه بر آن ها را دارید. این درست همان چیزی است که «وین» می گفت: «خوشبختی یک ایستگاه زندگی نیست، بلکه جایی است که در آن قدم می گذارید. خوشبختی مسیر سفر است. خوشبختی شیوه ی عبورتان از مسیری است که در آن هستید و هر گام را با عشق بر می دارید.» با تغییر نوع نگاه تان این مسیر را راحت تر طی می کنید و همین در نهایت، شما را به روشنگری و آگاهی یافتگی می رساند.

گزیده ای از کتاب

فرصت های پنهان

فرض کنید از کسی مشورتی می گیرید، ولی این مشورت برای شما راهی به جایی نمی برد. عوض ناامیدی و تقصیر را بر گردن دیگری انداختن، طرز فکرتان را عوض کنید و مسوولیت انتخاب های تان را بپذیرید. مثلا اگر من کارگزار سهامی دارم که به من توصیه می کند تا سهامی بخرم، ولی قیمت آن سهم افت می کند، توصیه ی او نبوده که باعث شده من آن سهام را بخرم، بلکه دیدگاه خودم بوده است. من نظرش را شنیده ام و به خودم گفته ام، «دوست دارم با خریدن این سهام سودی سریع کسب کنم». او می گوید که قیمتش بالا می رود و من باور می کنم. من سهام را می خرم؛ پس این تصمیم من است. اگر قیمت سهام افت کرد، نمی توانم او را مقصر بدانم. شاید احساس کنم که باید کارگزار دیگری بگیرم، ولی من مسوولیت زیان هایی را که دیده ام به گردن می گیرم.

هر اتفاق منفی برای من، مثل شکست یا زیان، در حقیقت فرصتی پنهان برای توانمندسازی دارد. بذر راه حل های همه ی مشکلات را باید در خود جست و جو کرد. علاج هر بیماری همیشه در خود بیمارست: سرماخوردگی در خودش فرصتی برای عبور از یک ویروس دارد. اعتیاد به الکل در خودش بذرهایی دارد که از چیزی عبور کنید که قبلا تحت اختیارتان درآورده بود. به همین خاطر، اولین کاری که الکلی های ترک کرده می کنند محترم شمردن اعتیادشان به الکل است و می گویند، «این بزرگ ترین اتفاق زندگی ام بود. باعث شد زندگی ام نجات پیدا کند.»