علیه تربیت فرزند (برای فرزندمان باغبان باشیم یا نجار)
تصور اغلب ما از تربیت فرزندمان این است: فراهمکردن محیطی امن؛ برنامهریزی دقیق و هدفمند برای زمانهای کار و فراغت؛ نظارت دقیق بر اعمال و روابطش و هدایت او تا رسیدن به اهدافی عالی. هدف والدین امروزی این است که فرزندشان را به شکلی خاص و دلخواه «بسازند» تا در بزرگسالی فردی موفق شود. اما آلیسون گوپنیک، از روانشناسان پیشرو معاصر، در این کتاب از غیرعلمیبودن و همچنین زیانبار بودن این نگاه به فرزندپروی سخن میگوید. او نشان میدهد که چرا هرگز نباید دنبال ساختن و شکلدادن به فرزندانمان باشیم: کودکان طوری خلق شدهاند که نامنضبط و بازیگوش و پیشبینیناپذیر و خیالپرداز باشند؛ آنها طوری خلق شدهاند که هم بسیار متفاوت از والدینشان و هم بسیار متفاوت از یکدیگر باشند. گوپنیک همچنین توضیح میدهد که چطور از فرزندانمان طوری مراقبت کنیم که بیاموزند در جهانی پیشبینیناپذیر افرادی انعطافپذیر، خلاق و مقاوم باشند.
معرفی نویسنده
خانم آلیسون گوپنیک، پژوهشگر ۶۵سالۀ آمریکایی، استاد روانشناسی دانشگاه برکلی، و استاد مدعو فلسفه در همان دانشگاه است. او همچنین سه فرزند و سه نوه دارد. شهرت او به دلیل فعالیتهایش در زمینۀ رشد شناختی و زبانی کودکان، بهخصوص در مورد تاثیر زبان بر اندیشه، توسعۀ نظریۀ ذهن و نحوۀ استدلال کودکان است. نوشتههای او دربارۀ روانشناسی و علوم شناختی در مجلات و روزنامههای امریکایی چاپ میشود. او تا به حال بیش از ۴ کتاب و ۱۰۰ مقاله در نشریات معتبر چاپ کرده است.
گزیدههایی از کتاب
وظیفۀ ما به عنوان والدین و به عنوان جامعه این نیست که ذهن فرزندانمان را شکل دهیم؛ بلکه وظیفه مان این است که به این ذهن ها اجازه دهیم تا تمام احتمالات موجود در دنیا را کاوش کنند. کار ما تولید نوعی خاص از کودک نیست؛ بلکه فراهم کردن محیطی حفاظت شده و پر از عشق، امنیت و ثبات است که در آن بچه های مختلف و غیرقابل پیش بینی شکوفا شوند.
حدود شصت هزار کتاب در بخش تربیت فرزند در سایت آمازون وجود دارد که اکثر آن ها واژۀ «چگونه» را در عنوان خود دارند . بسیاری از حیوانات ذهن هایی دارند که به دقت با محیطی خاص سازگار می شود. ذهن ما می تواند تغییراتی غیر قابل پیش بینی داشته باشد تا با محیط های غیرقابل پیش بینی سازگار شود؛ اما این راهبردْ ایرادی هم دارد: نمی توان به طور هم زمان هم دربارۀ محیطی جدید آموخت و هم این آموخته ها را عملی ساخت. قطعا دوست ندارید هنگامی که ماموتی دارد به شما حمله می کند، به این فکر فرو روید که با آن چه کار کنید.
کارکردن برای به دست آوردن نتیجه ای خاص، الگویی خوب برای بسیاری از تعهدات اساسی انسان است؛ مثلا الگویی خوب برای نجاران یا نویسندگان یا مدیران است. اینکه نجار یا نویسنده یا مدیرعامل خوبی باشید، از روی کیفیت صندلی ها، کتاب ها یا محصولات نهایی تان مشخص می شود. درمورد «تربیت فرزند»، والدین مثل نجار هستند؛ اما هدفْ ساختن نوعی خاص از محصول، مثلا صندلی نیست؛ بلکه نوع خاصی از فرد است.
چـرا پـدر و مـادر باشـیم؟ مراقبـت از فرزنـدان کاری پرزحمـت و توانفرساسـت و با اینحـال بیشـتر مـا آن را ارضاکننـده مییابیـم. چـرا؟ چـه چیـزی باعـث میشـود پـدر و مـادر بـودن بـه زحمتـش بیـرزد؟ یـک پاسـخ رایـج، به خصـوص بـرای پدران و مادران طبقۀ متوسـط امـروزی، این اسـت کـه شـما پـدر و یـا مـادر هسـتید، پـس میتوانیـد کاری بـه اسـم «والدگـری»۱ را انجـام دهیـد. «والدبـودن» فعلـی هدفمنـد اسـت و نوعـی شـغل را توصیـف میکنـد. هـدف ایـن اسـت کـه فرزنـد شـما به نحـوی تبدیـل بـه بزرگسـالی بهتـر یـا شـادتر و یـا موفقتـر شـود، بهتـر از آنچـه در غیـر ایـن صـورت میبـود، یـا (اگرچـه مـا ایـن را به آرامـی میگوییـم) بهتـر از بچه هـای همسـایه. نـوع درسـت والدگـر ْی نـوع درسـت فرزنـد را بـه ارمغـان مـیآورد، کـه به نوبـۀ خـود روزی نـوع درسـت بزرگسـال خواهـد شـد.