منجنیق
درباره کتاب:
منجنیق عنوان کتابی است از حسین صفا که در 108 صفحه و توسط انتشارات نیماژ در سال 1396 به چاپ رسیده است. موضوع اصلی این کتاب شعر فارسی است. از حسین صفا، کتابهای صدای راه پله می آید ، وصیت و صبحانه، من کم تحملم، نیز در بازار کتاب موجود میباشد.
یادداشت محسن چاوشی:
در طبقات پایین ذهن، جایی در نزدیکی پستوی قلب مان یک مخفیگاه وجود دارد با یک صندوقچهی قدیمی خاک گرفته که آن را ساختهایم برای پنهان کردن اعتقاداتی که بنا به مصلحت های شخصی نباید افشا شوند.
با گذشت زمان و بیشتر شدن ترسمان از این مخفیگاه گاهی از اساس فراموش میکنیم که چه اعتقاداتی را در ادوار مختلف در آن پنهان کردهایم و این فراموشی بر روی باورهای جاری ما در زندگی تاثیر میگذارد.
اما گاهی حقیقت آن قدر نورانی است که قواعد مخفیگاه ما را به رسمیت نمیشناسد و هر روز با تلالویی شگرف خود را از درون و بیرون به ما اثبات میکند. میشود فریاد ِ گِرد بودن زمین که جان ِ گالیه را برایش ناقابل جلوه میدهد. میشود برگزیده نبودن ِ قوم یهود در کلام اسپینوزا و پذیرفتن حکم ِ تکفیر.
و اما بعد از این مقدمهی به ظاهر بی ربط
برای کسانی که کلام را در موزیک و در قالب یک اثر هنری بر دیگر المان های آن مقدم میدانند موسیقی دقیقا از جایی شروع میشود که پدیده های شعری گوناگون به صدای خواننده پیوند میخورند و قایق بی پارویی را میسازند که بر روی بستر رودخانه ی خیال انگیز ِ ملودی و تنظیم شناور می ماند. این لحظه شاید همان لحظه ای ست که شنونده در خلسه ای عمیق غرق شدن را تجربه می کند!!
وقتی خاطرات ِ غرق شدنهای خودم یا به قول روانشناسها فرافکنیهای اثیری ام را از ذهن میگذرانم ترک های از این دست را به یاد میآورم (البته در آثار غیر کلاسیک):" خواب، پاروی بی قایق، یوسف، قطار، هر روز پاییزه، پرچم سفید، دوست داشتم، همسایه، چشمه ی طوسی، یه شاخه نیلوفر، سلام به صلح، با من بمون، پروانه ها و..."
که نه از قضا و تصادفا بلکه حکما و بر پایهی استحقاق همهی این آثار متعلقاند به شاعری بهنام حسین صفا.
میخواهم به مخفیگاه ذهنم مراجعه کنم. کمی بالاتر از صندوقچهی حرفهای مگو بر روی طاقچه ی دوستی و از پشت آینهی صداقت و صراحت، کلامی را برای شما بازگو کنم.
بواسطه ی تجربه ی حاصل از رفاقت نزدیکمان و مشاهدات عینی و سمعی و نه از سر تسامح و تعارف؛ حسین صفا به اعتقاد من از بهترین شاعران سرزمین ماست که نامش و شعرش ماندگار خواهد شد.شاعری که غزل را بهتر از شعر محاوره یا ترانه و سپید را بهتر از غزل مینویسد و تنها گاهی ارکان این بهترنویسی ها در دُوری معین که وابسته به حال روحی اش است تغییر می کند. هم در شعر محاوره هم در غزل و هم در سپید پیشرو است و مثل کسی نیست و از قضا! کسی هم نیست که بتواند شکل او بنویسد.
تا به حال بیشتر از ترانه های حسین صفا خوانده ام
اما در آینده ای بسیار نزدیک به استقبال غزل های او خواهم رفت...
کارهایی را هم ساختهایم که به اذعان همه ی دوستانی که شنیدهاند متفاوت و تاثیرگذار است.
غرض!
دو کتاب "منجنیق" و "نرگس" حاصل آخرین تعاملات حسین با دنیای ناشناختهی شعرش است.
شاعرِ منجنیق بتی را در گلستان یافته است
با شاخهای گل نرگس در دست
که عطر سحرانگیزش حتی مشامِ تبر به دوش ها را پر خواهد کرد.
در این دو کتاب شاعر به شکل کاملتری از شیوهی سرایش خودش دست یافته است
منجنیق همچنان از جوششهای شاعرانه سرشار است و کلمات از آن سر میروند. خلق موقعیتهای بکر هم اتفاقی ست که در صفحه صفحهی نرگس شاهد آن خواهیم بود.دو کتابی که به اعتقاد من حسین را از دیگران متمایزتر و نقش او را در ادبیات ما پر رنگ تر خواهند کرد.