آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 12
دوست نداشتم 0

گرمازدگی

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
گوناگون
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
86752
شابک:
9789643698751
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1392
جلد:
شمیز
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
80
وزن:
110 گرم
قیمت محصول:
290,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره گرمازدگی :

 

مجموعه داستان «گرمازدگی»

در شش داستان کوتاه این مجموعه درونمایه‌های مشترکی مثل تلاش برای تغییر زندگی وجود دارد. گاهی راوی می‌خواهد به کسی نزدیک شود یا می‌خواهد کسی با خود همنظر کند یا تلاش کند تا دنیا را تبدیل کند به جایی بهتر.

بی سر وپا:

دختری کنار باغچه‌ای در مجتمع مسکونی‌اشان مجسمه‌ای ساخته‌شده از سنگ سفید پیدا می‌کند که سر ندارد و پاهایش هم از ران قطع شده‌اند. مجسمه تن زیبای زنی است که به زعم راوی به خاطر برهنگی و بی‌حجابی دور انداخته شده. دختر می‌خواهد تلاش کند مجسمه را برای پسری که به این چیزها علاقع دارد ببرد اما مجسمه گم می‌شود و ...

لانه‌ی اسکواتر:

راوی فیلمی را که پس از دیدار از شهر کوچک بچگی‌اش گرفته، به اتفاق مادرش نگاه می‌کند. حین آماده شدن برای تماشای فیلم، خاطراتی را از آن شهر به یاد می‌آورد که بیشتر مربوط به پدرش است و خیلی دلش می‌خواهد مادرش هم با دیدن آن فیلم احساساتی شود اما مادر دائم پرحرفی می‌کند اما بالاخره در صحنه پایانی محل کار پدر را می‌بینند؛ سوارخی کنده شده در دل کوه، سوراخی شبیه دندانی کرک‌خورده که پدر  بیست سال مشغول آن بوده.

میرزابنویس:

کارمند اداره‌ای که وظیفه‌ی اصلی‌اش نوشتن قراردادهاست، در حال غر زدن تعریف می‌کند که با وجود داشتن چنین سمتی در واقع کارش نوشتن دستورات مافوقش است و او آلت دستی بیش نیست. در آخرین نامه‌ای که اکنون در دست نگارش دارد، تصمیم می‌گیرد بدون در نظر گرفتن توصیه‌های رئیس، آنچه را که خود صلاح می‌داند با نثری پر طمطراق برای کارفرما بفرستد…

نقطه‌ی کور:

نگهبان شیفت شب بیمارستان از رئیسش اجازه گرفته تا از انباری که در زمینی بزرگ و تپه‌مانند قرار دارد، هر چه می‌خواهد برای تجهیز خانه‌ی اجاره‌ای کوچکش بردارد. انباردار تخت‌ها و میزها و صندلی‌ها را نشانش می‌دهد اما تاکید می‌کند که چند وسیله‌ی کوچک داخل کمدی چوبی را برادرش لازم دارد و نگهبان تصمیم می‌گیرد هر طوری شده آن اشیا را بردارد چون از برداشتنشان منع شده و گمان می‌کند باید چیزهای باارزشی باشند.

جدول اصلاحات:

مردی به نام عادله-ز تصمیم گرفته با انجام اعمالی هر چند کوچک، جامعه‌اش را حتی اگر شده اندکی اصلاح کند و برای این‌که کارش سرمشقی برای آیندگان باشد، جداولی درست کرده و خلاصه‌ای از کارهایش را یادداشت می‌کند. هر چه می‌گذرد احساس سرخوردگی‌اش بیشتر می‌شود و تصمیم می‌گیرد به اصلاح محدوده‌ای کوچک‌تر قانع باشد و در نهایت محل مورد نظر به آپارتمان کوچک راوی محدود می‌شود.

گرمازدگی:

 

زنی در حال انجام بازی کامپیوتری life چنان غرق خرید و فروش خانه و تحصیل و ازدواج و بچه‌دار شدن و … می‌شود که  انگار در حال تجربه کردن زندگی واقعی با دور تند است. اضطراب ناشی از ترس از دست دادن، ترس باختن بسیار شدید می‌شود و فقط قطع برق و خاموش شدن کامپیوتر او را از آن مخمصه نجات می‌دهد.

 

 

برچسب‌ها: