آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
4
0
1
40
0
سلوک (جیبی گالینگور)
امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز دادهاند)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
28207
شابک:
9789643623197
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
سخت
قطع:
جیبی
تعداد صفحه:
214
طول:
17.2
عرض:
12.6
ارتفاع:
1.5
وزن:
250 گرم
قیمت محصول:
450,000 ریال
موجود نیست
درباره سلوک (جیبی گالینگور):
درباره کتاب:
سلوک به نوعی مانیفست دولت آبادی در رابطه با زن و عشق است. قیس که نامش یادآور مجنون است از زن می گوید و مرد شرقی و درک انسان از عشق و روابط عاشقانه و این همه، نه با اندیشه ی امروز و نه اندیشه ی مجنون نظامی هم خوانی و نزدیکی دارد. مرد، بیماری است گرفتار خودشیفتگی، آن هم از نوع روستایی و قرن نوزدهمی. او زن را پاره ای از خود می داند و در عین حال موجودی که خدا برای خوشایند او آفریده است: «او از گوهر خودم بود که نمی دانم چگونه گم و ناپدید شد در لایه لایه های دویی؟» (ص ۲۷). با این پیش درآمد و نظریه، بدیهی است که وقتی زن تصمیم به جدایی می گیرد، او به استاد تیغی سفارش می دهد که ذاتاً پتیاره کش باشد. (ص ۱۰۳ و ۱۰۴). و اینجاست که متوجه می شوی که بار دیگر خواننده ی داستان زن اثیری و لکاته هستی و مردی که درون گراست و جز فلسفه بافی و دل سوزی به حال خود و شکوه از روزگار و مردمی که نمی فهمندش کاری ندارد.
سلوک به نوعی مانیفست دولت آبادی در رابطه با زن و عشق است. قیس که نامش یادآور مجنون است از زن می گوید و مرد شرقی و درک انسان از عشق و روابط عاشقانه و این همه، نه با اندیشه ی امروز و نه اندیشه ی مجنون نظامی هم خوانی و نزدیکی دارد. مرد، بیماری است گرفتار خودشیفتگی، آن هم از نوع روستایی و قرن نوزدهمی. او زن را پاره ای از خود می داند و در عین حال موجودی که خدا برای خوشایند او آفریده است: «او از گوهر خودم بود که نمی دانم چگونه گم و ناپدید شد در لایه لایه های دویی؟» (ص ۲۷). با این پیش درآمد و نظریه، بدیهی است که وقتی زن تصمیم به جدایی می گیرد، او به استاد تیغی سفارش می دهد که ذاتاً پتیاره کش باشد. (ص ۱۰۳ و ۱۰۴). و اینجاست که متوجه می شوی که بار دیگر خواننده ی داستان زن اثیری و لکاته هستی و مردی که درون گراست و جز فلسفه بافی و دل سوزی به حال خود و شکوه از روزگار و مردمی که نمی فهمندش کاری ندارد.
برچسبها: