بی کتابی
▪️این اثر در ژانر رمانهای تاریخی طبقه بندی می شود و به موضوع «کتاب» میپردازد. به گفته نویسنده این رمان، «بی کتابی» نگاهی به یک واقعه تاریخی دارد و رمان سعی کرده ارزشگذاری به کتاب توسط ایرانیان را زیر ذرهبین قرار دهد. اینکه چقدر در طول تاریخ ما ایرانیان کتاب را مورد توجه قرار دادهایم.
ماجرای این رمان ریشه در تاریخ دارد. مظفرالدین شاه کتابداری به نام «لسانالدوله» را به ریاست کتابخانه منصوب میکند. هر نسخه و اوراقی از نسخ معروف در موزههای جهان است مربوط به این دوره است که این فرد از کتابخانهها خارج کرده است. در این دوره 5 هزار جلد از نسخ نفیس کتابخانه گلستان به سرقت میرود. این موارد با به توپ بسته شدن مجلس تنیده شده، شخصیت اصلی دلال کتاب است که در این اثر به کتابسازی، کتابداری و صحافی و برخی هنرهای مرتبط با کتاب میپردازد و مخاطب را از زوایای دیگر از تاریخ کتاب پردازی مطلع میکند.
▪️کتابی وحشتناک اما خواندنی
اگر شما به دنبال کتابی هستید که با خواندن آن بتوانید آرام بخوابید؛ مطمئن باشید «بیکتابی» اصلاً انتخاب مناسبی نیست. «بیکتابی» با خشونت بیحد و لجام گسیختهاش، خواب را از چشمان شما خواهد ربود و تا مدتها دچار بیخوابی خواهید شد.
- در این رمان قتلها به شنیعترین شکل ممکن و با شرح جزئیات سلاخی مطرح میشود.
- با اجساد مردهها هم این برخوردهای خشونت آمیز ادامه مییابد.
- کتک کاری و شکنجه کاراکترها همراه با مثله کردن و قطع عضو است.
اما نمایش این خشونت بیپروا تنها دلیل خواندنی بودن این کتاب نیست. این خشونت با مضمون کتاب ارتباط منطقی و بینامتنی دارد.
▪️در بخشی از این کتاب آمده است:
《نکند ملک قرطاس از همان زمان که عفریت دمبل گرفته، مقراض به جان کتاب زد و نسخهها و نگارههای بدیع را به دامن اجنبی انداخت و کتابها را در حوض نابود کرد، نفرینش را به سرمان انداخته؟
الان به سر من، قبلتر به سر آن زکیه و آدمم و بلکه به سر همه مردم طهران، بلکه ایران خراب شده. این به توپ بستن مجلس و خفه کردن و شکم پاره کردنها مگر تقاص نیست؟ تقاص این بیحرمتی به کاغذ؟》
▪️مکان داستان هم شهر تهران است. بیشتر وقایع اطراف مدرسه و مسجد سپهسالار و ساختمان مجلس و کوچهها اطراف و بازار گلوبندک تهران است. محلات و بناهایی که مربوط به خاندان عریض و طویل قاجار است. البته نویسنده آنجا که به ترور ناصرالدین شاه قاجار میرسد از شاهعبدالعظیم و بازار و بقعههای اطراف به قدر ضرورت داستان میگوید.
«بیکتابی» بنابر سطور آخر کتاب آینهای تمام قد جلوی تکتک افراد جامعه قرار میدهد تا خود را در آن ببینند.
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هرکه سر بتراشد قلندری داند!!