آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 1
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 2
دوست نداشتم 0

انتهای خیابان شاه بختی شرقی

امتیاز محصول:
(هنوز کسی امتیاز نداده است)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
157715
شابک:
9786005639605
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
رمانهای فارسی
زبان:
فارسی
سال انتشار:
1395
جلد:
شومیز
قطع:
رقعی
قیمت محصول:
90,000 ریال
افزودن به سبد خرید
افزودن
درباره انتهای خیابان شاه بختی شرقی:
درباره کتاب:

اتفاقات زیادی افتاد تا دختر بچه پر شر و شور و نوجوانی سرکش و پر انرژی، بشود زکی که حالا دارد با قطار به زادگاهش می رود . در طول سفر زکی برای اولین بار فکر را رها می کند تا مرور زندگی اش تا هر کجا که می خواهد برود. هم کوچه ای ها، بارش برف، دل به هم خوردگی خودش در قطار و... همه تلنگری می شود بر ذهن خسته و هنوز پویایی زکی تا در سفری ذهنی، به موازات طی مسیر با قطار، پیش برود و پس بیاید و سبک سنگین کند و زن سال های رفته از عمرش را. قطار که به مقصد می رسد ذهن زکی هنوز توی راه است و نمی خواهد سوت پایان را بکشد. شاید وسط راه، ترمز را بکشد و پیاده شود... خنده خشک شده بود رو لب های زکی. سیم تلفن را می پیچاند دور انگشت اشاره و یکهو رهایش می کرد. گفت: آره راس راسی دارم می آم، دارم پسرم کیا رو می آرم مسابقات شطرنج. یه هفته ای هستیم... چرا اینقدر شلوغش می کنی؟ و اکبر آن قدر حرف زده بود که مجبور شده بود ایمیلش را بدهد و بهش بگوید باید برود شام درست کند و بقیه اش بماند برای وقتی که همدیگر را می بینند. اکبر آن شب تاصبح به او ایمیل زده بود و از همة آن سال ها و اتفاق هایی که افتاده بود گفته بود. هر جا هم که توانسته بود، برایش عکس فرستاده بود...
برچسب‌ها: