آیا کتاب را خوانده‌اید؟
آیا کتاب را خوانده‌اید؟
می‌خواهم بخوانم
می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن
در حال خواندن
خواندم
خواندم
می‌خواهم بخوانم می‌خواهم بخوانم
در حال خواندن در حال خواندن
خواندم خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم دوست داشتم
دوست نداشتم دوست نداشتم
می‌خواهم بخوانم 0
در حال خواندن 0
خواندم 0
دوست داشتم 4
دوست نداشتم 0

جن زیبایی که از پترا آمد (نون)

امتیاز محصول:
(1 نفر امتیاز داده است)
دسته بندی:
داستان ایران
ویژگی‌های محصول:
کد کالا:
157440
شابک:
9786007141144
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
داستان های کوتاه فارسی قرن 14
زبان:
فارسي
جلد:
نرم
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
112
طول:
21.3
عرض:
14.3
ارتفاع:
0.6
وزن:
134 گرم
قیمت محصول:
85,000 ریال
موجود نیست
درباره جن زیبایی که از پترا آمد (نون):

درباره کتاب:

 

می‌گفتم: «قدیس!»
هدفی داشتم که به هیچ قیمتی از آن دست بردار نبودم. می‌خواستم قدیس شوم. برای رسیدن به هدف، سوای پشتکار و علاقه، گزینه بختیار بودن هم لازم است که بخت اگر یار نباشد یک جای کار خواهد لنگید. در باب بختیاری‌ام همین بس که بخت هیچ‌گاه یارم نبود. اولین مواجهه‌ام با نگون‌بختی «تولد» بود. هنوز مچ پاهام تو دست دکتر بود که فهمیدم «نه، من نباید می‌اومدم!» آنهم به دنیایی که همه رو سقف‌اند جز چراغها و خود سقف! هنوز واژگون تو دست دکتر بودم و به بازگشتن از همان راه که آمده بودم می‌اندیشیدم که دکتر بی‌انصاف با پنجه‌ چنان کوفت پشتم که وقّی زدم و اشکهام سرازیر شدند و از بالا سرم چکیدند رو سقف (یا زمین).
زود که پی بردم جابجایی سقف و زمین خطایی بصری‌ بوده کمی با زندگی کنار آمدم. باورم نمی‌شد پا به دنیایی گذاشته‌ام که نوزادی را فقط به خاطر نفس نکشیدن، آنچنان می‌کوبند که معلمان، شاگردانشان را. کماکان از نفس کشیدن دل خوشی نداشتم. هر از چندگاهی تلاش می‌کردم چنین کار مضحکی را ترک کنم اما هربار مادرم قایم می‌کشید زیر گوشم. این شد که ترس از نفس نکشیدن آنچنان درم ریشه‌ دواند که تا امروز هرگاه به این مسئله فکر می‌کنم یاد کشیده‌های مادرم می‌افتم و نفس می‌کشم. کتک خوردن به همینجا ختم نشد.

برچسب‌ها: