ژن خودخواه
از زمانی که ریچارد داوکینز در کتاب ژن خودخواه نوشت «اگر روزی موجودات برتر فضایی از زمین بازدید کنند اولین پرسششان برای ارزیابی سطح تمدن ما این است که: آیا آنها هنوز تکامل طبیعی را کشف کردهاند؟» بیش از 40 سال میگذرد. گرچه از زمان داروین، در مدتی بیش از یک قرن، تلاشهای زیادی برای درک و توضیح سرشت انتخاب طبیعی از سوی مجامع علمی صورت گرفته است، اما کتاب ژن خودخواه این مبحث را با نگاهی نو و نگارشی همهفهم وارد اذهان و فرهنگ عمومی کرد. ایدهی محوری کتاب ژن خودخواه این است که تنازع بقاء و تقلا برای نامیرایی و جاودانگی در سطح ژنها رخ میدهد و افراد، خانواده و گونـهها صرفا حاملهایی برای ژنها و گذر آنها از نسلی به نسل دیگر هستند. در این دیدگاه، از آنجا که ژنها – به زبان استعاره – خودخواهاند، رفتارهای تمام موجودات زنده در خدمت آنهاست و در واقع، بدن هر موجود یک مستعمره ژنی و ماشین بقاء ژن-هاست. پیش از این رفتارهای موجودات زنده را در خدمت بقاء فرد، خانواده، گروه یا گونه میدانستند نه ژن. بنابراین برآیند رفتار ژنها در سطح فردی و اجتماعی فداکاری است، نه خودخواهی که باعث سوءتفاهمها و مجادلات بسیاری شده است. همچنین بسط نظریهی راهبرد پایدار تکاملی در کتاب ژن خودخواه ریشههای طبیعی راستی و درستی در رفتار را به دست میدهد. دیدگاه ژنمحور داوکینز به تکامل طبیعی تلاشهای بزرگان این عرصه در قرن بیستم را به عصـر ژنوم و زیـستشناسی ملـکولی گره زده و باب نوینـی در پژوهش های مرتبط با تکامل طبیعی باز کرده است. نیز در این کتاب، برای نخستینبار واژهی «مم» به عنوان یک واحد فرهنگی تکاملی که شبیه به ژنها همانندسازی و خودخواهانه رفتار میکند معرفی شده است. مم با رفتن از مغزی به مغزی دیگر بقاء یافته و تکثیر میشود. مم، پس از معرفی، موضوع پژوهش های بسیاری بوده است. برخی از مثالهای مم: آهنگها، ترانهها, اندیشهها، اشعار، گزین گویهها، مدهای لباس، شیوههای ساخت ظروف، عکسها، فیلمها و … هستند.