مهمانسرای دو دنیا
«هرکس با دادههای خاصی به دنیا میآد مثل توارث، خانواده، محیط اجتماعی، که همیشه روش سنگینی میکنه. به دِهی، کشوری، زبانی، زمانهای تعلق داره. همهی این چیزا شما رو مشخص و از سایرین متفاوت و متمایز میکنه، اما یه چیز و تنها یه چیز شما رو منحصر به فرد و تک میکنه و اون آزادیتونه. شما آزادین، آزاد. متوجهین؟ آزادین که سلامتیتون رو داغون کنین، آزادین که رگ دستتون رو بزنین، آزادین که از غم عشق هیچ وقت فارغ نشین، آزادین که تو گذشتتون بپوسین، آزادین که قهرمان شین، آزادین که تصمیمات اشتباه بگیرین، آزادین که تو زندگی شکست بخورین یا مرگتون رو تعجیل کنین.»
▪️معرفی کتاب:
هیچ یک نمیدانند چگونه گذرشان به مهمانسرای دو دنیا افتاد و چه زمانی از آن خارج خواهند شد و سر انجام به کجا خواهند رفت. شخصیتها در این مکان رازآمیز گرد هم آمدهاند تا در بارهی زندگی خود تأمل کنند و به دغدغههای همیشگی بشر بیندیشند. نمایشنامهی مهمانسرای دو دنیا حکایتی است پر رمز و راز، شگفتانگیز و غافلگیر کننده در فضایی میان رویا و واقعیت، مرگ و زندگی، کمید و تراژدی.
ژولین پورتال مرد جوان و نیز سر دبیر یک روزنامه ی ورزشی است که نا امیدی و بی هدفی که در زندگی اش رخنه کرده است باعث شده تا او خود را به مشروب بسپرد تا از این طریق بتواند کمبودهای زندگی بی رنگش را فراموش کند. اما درست روزی که مستی او را از تمام قید و بندهای دنیویش رهانیده درختی سر راهش قرارمی گیرد که منجر به تصادف کردن او میشود تا جایی که او را به مسافرخانه ای در مرز بین دو دنیا می برند. ژولین که در ابتدا فکر میکرده آنجا تنها یک هتل است با دیدن افراد دیگری همچون غیب اموز، ماری و رئیس دلبک کم کم پی می برد که اوضاع جدی تر از این حرفهاست و انجا نیز فراتر از یک هتل و یا یک بیمارستان؛ به همین خاطر ترس و دلهره ای وجودش را فرا می گیرد که نکند اینجا پایان دنیاست؟! سرانجام با امدن دکتر س راز این معما بر او اشکار می شود واو در می یابد که انجا مهمانسراییست بین دو دنیا و حالی که اودر ان قرار دارد نیز اغما. با شنیدن این حرفها حسی وجود زولین را فرا می گیرد که منجر می شود او به تکذیب و رد کردن جهان ناشناخته ی پس از مرگ که همه چیز در ان حساب شده است، بپردازد تا جایی که منجر می شود دیگران نیز وارد بحث شوند وشروع به بیان کردن نظریات شخصیشان دراین رابطه کنند...