آیا کتاب را خواندهاید؟
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
میخواهم بخوانم
در حال خواندن
خواندم
آیا کتاب را دوست داشتید؟
دوست داشتم
دوست نداشتم
دوست داشتم
دوست نداشتم
0
0
0
13
0
دیگران عباس نعلبندیان
امتیاز محصول:
(2 نفر امتیاز دادهاند)
دسته بندی:
نمایش
ویژگیهای محصول:
کد کالا:
121758
شابک:
9786009212385
نویسنده:
انتشارات:
موضوع:
نمایش نامه نویسان ایرانی
زبان:
فارسي
جلد:
سخت
قطع:
رقعی
تعداد صفحه:
417
طول:
22.5
عرض:
16
ارتفاع:
2.3
وزن:
645 گرم
قیمت محصول:
340,000 ریال
موجود نیست
درباره دیگران عباس نعلبندیان:
در این کتاب افرادی چون محمود دولت آبادی، آیدین آغداشلو، محمدعلی سپانلو، رضا براهنی، محمود استادمحمد، پرویز پورحسینی، رضا قاسمی و دیگران دربارهی عباس نعلبندیان نوشتهاند.
سال ها گذشته و هر کس به قدر درک و حافظه ی خودش چیزهایی از او در ذهن دارد. زمان، همه چیز، حتا حقیقت و نهایتاً واقعیت را هم تغییر داده است. این که آیا بعد از این همه سال می توان به روایتی سرراست و درست رسید، بحثی است که نتیجه ی مشخصی نخواهد داشت! اما از جمع بندی و خوانش نظر های مختلف آدم هایی که بخشی از فرهنگ و بدنه ی سترگ آن هستند، می توان به تصویری سایه وار از «او» دست پیدا کرد. تصویری مخدوششده، اما اصلِ اصل! مسئولیت آشفتگیِ زمان و مکان در مقاله ها به عهده ی نگارنده ی مقاله ها است. تاریخ ، مکان و ... دقیقِ هر رویداد و مسئله ای در زندگی و آثار نعلبندیان به طور مفصل در شناخت نامه آمده است.
نعلبندیان را حتا نزدیک ترین دوستانش هم نشناخته بودند. یادداشت های روزانه ی سال های قبل و بعد از انقلاب او، از زمانی که در اوج بود تا زمانی که در ناکجای زندگی اش گم شد، تصویری تلخ و تراژیک از مردی تنها و مأیوس و حیران است. حیرانی یی که در سال های آخر عمر با سرگشتگیِ افیون و قرص یکی شده و او را فارغ از زمان و مکان کرده، راه رسیدن به بُعد دیگر را برایش محیا کرد. نعلبندیان در تمام زندگی اش در تضادهای مدام و مادام زندگی کرد. او در روزهای سرخوشانه ی اقتدار و اوج (از 1347 تا 1357) هم در فضایی متضاد از زندگی خانواده ای که در آن رشد کرده و تربیت یافته بود، تنهای تنها در این تضادِ مدام و مادام، حیران و شیدا بود تا آخر عمر. او در یکی از یادداشت های آخرش نوشت: «هر کاری کردم تا عباس نعلبندیانِ مشهور را با عباس نعلبندیانِ واقعی، همین خودم، یکی کنم. نشد که نشد!»
نعلبندیان را حتا نزدیک ترین دوستانش هم نشناخته بودند. یادداشت های روزانه ی سال های قبل و بعد از انقلاب او، از زمانی که در اوج بود تا زمانی که در ناکجای زندگی اش گم شد، تصویری تلخ و تراژیک از مردی تنها و مأیوس و حیران است. حیرانی یی که در سال های آخر عمر با سرگشتگیِ افیون و قرص یکی شده و او را فارغ از زمان و مکان کرده، راه رسیدن به بُعد دیگر را برایش محیا کرد. نعلبندیان در تمام زندگی اش در تضادهای مدام و مادام زندگی کرد. او در روزهای سرخوشانه ی اقتدار و اوج (از 1347 تا 1357) هم در فضایی متضاد از زندگی خانواده ای که در آن رشد کرده و تربیت یافته بود، تنهای تنها در این تضادِ مدام و مادام، حیران و شیدا بود تا آخر عمر. او در یکی از یادداشت های آخرش نوشت: «هر کاری کردم تا عباس نعلبندیانِ مشهور را با عباس نعلبندیانِ واقعی، همین خودم، یکی کنم. نشد که نشد!»
برچسبها: