جنگل واژگون (سلینجر)
درباره کتاب:
جنگل واژگون عنوان رمان کوتاهی به قلم نویسندهی فقید آمریکایی جی دی سلینجر است که اولین بار در مجله کازموپالیتن در سال ۱۹۴۷ و چهار سال قبل از ناتور دشت منتشر شد. داستان نشانگر ابتدای دوران تمرکز سلینجر بر شعرا به عنوان نوابغ خلاق و برجسته است و همچنین بینتیجه ماندن تلاشهای او برای انطباق با جامعه را به تصویر میکشد.
این کتاب سبکی را افشا میکند که سلینجر بقیه عمرش آن را دنبال کرد؛ ارزش هنر، رابطهی بین هنر و معنویت و اشتیاق به معنویت. قهرمان داستان، ریموند فورد که یک شاعر است مینویسد: نه سرزمین پست، که بزرگ جنگلی واژگون، شاخههایش همه در زیر زمین. که اشارهای کنایی به کتاب شعر تی. اس. الیوت به نام سرزمین پست دارد.
در ابتدای کتاب امواجی از خوشبینی و به اصطلاح سپیدی در پایان شب سیاه احساس میشود. اما ماجرا کاملاً برعکس میشود. قصه از دفتر خاطرات کورین یازده ساله آغاز میشود که در مراسم تولدش انتظار ریموند فورد همکلاسیاش را میکشد و وقتی تا آخر مهمانی او را نمیبیند به همراه کسی به آدرس خانهی او میرود و متوجه میشد ریموند و مادر خشن و الکلی خود در طبقه بالای رستورانی زندگی میکنند، کورین ریموند را میبیند و با او صحبت مختصری میکند اما ریموند و مادرش در حال نقل مکان هستند و ریموند نمیداند به کجا. کورین فردای آن روز و روزهای بعد ریموند را در مدرسه نمیبیند.
بیست سال بعد کورین که در دفتر مجله مشغول به کار است و همسر خود را بر اثر یک سانحه رانندگی از دست داده است، با اشعاری بسیار لطیف و گیرا روبهرو میشود که او را شیفته میکنند. کورین از طریق یکی از دوستانش در مورد شاعر اطلاعات کسب میکند و متوجه میشود که او همان ریموند فورد است. پس از چندین قرار ملاقات، علیرغم نشانههای اجتماع گریزی ریموند، آن دو با هم ازدواج میکنند. ریموند بسیار متمرکز بر سرودن شعر است و به طور کلی اهمیتی به روابط و شکلگیری و حفظ آنها نمیدهد و پایان داستان این زوج از این مسئله متضرر میشود.